اخبار روز : سال 2022- سال تغییرات و سرنوشت ساز برای
افغانستان خواهد بود
اندری سرنکو اظهار داشته است که سال 2022-سال تغییرات و تحولات جدی برای همه مردم افغانستان و سیستم اداری کشور خواهد بود.
به گزارش اسپوتنیک، اندری نیکولایویچ سرنکو مدیر مرکز تحلیلی جامعه دانشمندان سیاسی روسیه، رئیس مرکز مطالعات سیاست افغانستان در مورد وضع افغانستان ابراز نظر نموده گفت: “اولاً با روی کار آمدن طالبان در افغانستان، شیوه زندگی افغان ها تغییر کرده است. طالبان عملاً روند برچیدن نهادهای دولتی و نظام را در کشور آغاز کرده اند، روند استقرار رژیم های جدید که به آن امارت اسلامی می گویند. در واقع، ما در مورد رژیم حکومت نظامی صحبت می کنیم، یعنی تصرف نظامی قدرت با ابزارهای مسلحانه، که در ماه اگست در افغانستان اتفاق افتاد. امروز می بینیم که رژیم نظامی حکومت طالبان سعی دارد خود را زیر پرچم امارت اسلامی تقویت کند. همچنان، سرویس های ویژه پاکستان اپراتورهای اصلی طالبان باقی مانده اند و نفوذ اسلام آباد بر کابل بسیار قوی است. بنابراین می توان گفت که تصرف قدرت در افغانستان توسط طالبان منجر به این واقعیت شد که این کشور عملاً به مستعمره پاکستان تبدیل شده استو طالبان در این مورد وظیفه یک اداره اشغالگر را ایفا می کند که افغانستان را کنترل می نماید و مطابق با توصیه های ارتش و سرویس های ویژه پاکستان عمل می کند”.
سرنکو تاکید کرد که در سیاست داخلی افغانستان، یک بحران سیستماتیک بشردوستانه وجود دارد، زیرا ما در مورد تخریب سیستم مراقبت های صحی، تامین اجتماعی و آموزش صحبت می کنیم. سیستم بانکی عملاً فلج شده، اقتصاد سقوط کرده است، محیط کسب و کار در حال عبور از یک بحران مطلق است، مشکل فقیر شدن سریع جمعیت، کاهش سطح زندگی، که قبلا در افغانستان پایین بود، بسیار حاد است. همزمان، بحران غذایی وحشتناک در حال وقوع است. واقعیت این است که افغانها واقعاً منتظر هیچ چیز خوبی نیستند. بنابراین، پیروزی نظامی طالبان منجر به فروپاشی دولت افغانستان و نابودی نهادهای آن شد. امروز شاهد ناتوانی طالبان در برقراری زندگی عادی روزمره در این کشور و تلاش برای ایجاد یک رژیم دیکتاتوری شخصی هستیم. یک روند سلطهزدایی از افغانستان و تبدیل آن به یک مستعمره پاکستان وجود دارد.
وی به سوال اینکه طالبان هنوز به چه اهدافی دست نیافته اند؟ پاسخ داده گفت که هدف اصلی طالبان به دست گرفتن قدرت در افغانستان بود که در ماه اگست سال گذشته به آن دست یافتند. اهداف بعدی عبارت بودند از: اولاً به رسمیت شناختن رژیم آنها در جهان و ثانیاً ایجاد کمک کنندگان بین المللی که بر اساس سیستماتیک بتوانند به طور منظم به رژیم طالبان در افغانستان در مقادیر قابل توجهی تمویل کنند. این دو وظیفه از سوی طالبان انجام نشده است. طالبان نتوانستند با جامعه جهانی به سازش برسند: علیرغم تمام تلاش های آنها و اپراتورهای پاکستانی آنها، تمام جهان از به رسمیت شناختن رژیم طالبان خودداری می کند. عجیب است که حتی پاکستان که در واقع به شدت در تلاش برای حل این مشکل است، از به رسمیت شناختن طالبان به تنهایی عجله نمی کند.
همچنین یافتن کمک کنندگان بین المللی که بتوانند به طور منظم از رژیم طالبان حمایت مالی کنند، ممکن نبود. هیچ فردی حاضر به ارائه چنین حمایتی نیست. اما در حین حال، انواع و اقسام وجوه و پروژه ها وجود دارد که کمک های بشردوستانه را به افغان ها ارائه می کند. طالبان می خواستند همان رژیم تمویل خارجی را که قبل از به قدرت رسیدن آنها در دوران ریاست جمهوری اشرف غنی وجود داشت، حفظ کنند. اما بدیهی است که این یک هدف کاملاً خارق العاده است و هرگز محقق نخواهد شد، زیرا رژیم فعلی، همانطور که قبلاً اشاره کردم، هیچ کس قصد تأمین مالی ندارد.
فعلاً طالبان به بحران داخلی عمیق فرو رفته اند، زیرا خود طالبان نمی دانند در آینده چه کاری انجام دهند. تسخیر قدرت نه تنها برای آنها موفقیت آمیز بود، بلکه نوعی تله سیاسی نیز بود. گرفتن قدرت کافی نیست، مهم این است که آن را دور بریزیم و آن را حفظ کنیم. بنابراین، زمانهای بسیار سختی برای طالبان فرا میرسد، زمانی که آنها به مرور زمان در معرض خطر از دست دادن قدرت هستند. من معتقدم، حداقل در شکلی که طالبان به قدرت رسیدند، ممکن است دیگر معماری قدیمی سلطه سیاسی بر افغانستان را حفظ نکنند.
وی در مورد این که طالبان تا کی می توانند در قدرت باقی بمانند؟ گفت: ” من فکر می کنم که قالب حکومت طالبان که در حال حاضر شاهد آن هستیم و به دنبال نتایج پیروزی اگست شکل گرفت، ممکن است نباشد. طولانی ماندن این قالب حکومت طالبان با تسلط جناح حقانی، درگیری بین جناح حقانی و جناح دوحه مشخص می شود. علاوه بر این، باید رشد آشکار تناقضات بین رهبری طالبان در کابل و فرماندهان گروه ها در ولایات مختلف افغانستان به ویژه در ولایات شمال را نیز اضافه کرد. در درون طالبان، درگیریهای قومی بین پشتونهای مسلط و گروههای تاجیک و ازبک که در زمان خود به آنها پیوستند، امکانپذیر است. بنابراین، من فکر می کنم که در شکل کنونی خود، که در آن حکومت نظامی وجود دارد، ممکن است مدت زیادی دوام نیاورد، حتی برای یک سال”.
اندری افزود که من تاکنون هیچ مدعی واقعی برای قدرت در افغانستان را نمی بیند. تنها پنج ماه از به قدرت رسیدن طالبان می گذرد و این مدت زمان زیادی نیست. البته باید مدتی بیشتر صبر کرد و شاید در بهار یا تابستان 2022 تغییرات سیاسی در افغانستان رخ دهد، یعنی ظهور یک مقاومت مسلحانه متحدتر ضد طالبان که برای به دست گرفتن کنترل اعمال خواهد شد. حداقل از چندین ولایت افغانستان و این یک واقعیت نیست که طالبان قادر به جلوگیری از این امر باشند.
اگر طالبان میانهرو مشروط بتواند جناح حقانی را از قدرت بیرون کند و رژیم را قابل مذاکرهتر و معتدلتر کند، شاید از جنگ داخلی جلوگیری شود. من فکر می کنم سال 2022 نقطه عطفی برای افغانستان خواهد بود، زمانی که لازم است به دنبال نتایج زمستان پر دردسر فعلی که با مشکلات جدی برای تمام افغانستان مواجه است، انتخاب شود.
دلایل شکست نظامهای سیاسی در افغانستان
بحران اخیر افغانستان اکنون در بسیاری از محافل داخلی و بینالمللی زمینهی طرح این پرسش کلیدی را فراهم کرده که چرا تاکنون هیچ نظامی سیاسی نتوانسته ثبات، امنیت و رفاه لازم را در جامعه افغانستانی پیریزی کند؟
دکتر محمد هاشم عصمتالهی، استاد دانشگاه و آگاه مسایل سیاسی افغانستان در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری شفقنا افغانستان با اشاره به چرایی ناکامی نظامهای سیاسی در افغانستان معاصر و بویژه دو دههی اخیر، گفت: «از ۱۹۱۹ به اینطرف که افغانستان شاهد آمد و رفت نظامهای گوناگون بوده است، همه تجربههای تلخ و شیرین زیادی را برای افغانستان در پی داشته است. از پادشاهی امانالله خان گرفته تا سلطنت ظاهرشاه و جمهوریت داوود خان و سپس استقرار نظام کمونیستی، دولت مجاهدین، ۵ سال حکومت طالبان و متعاقبا دو دهه اخیر (دوران حکومتداری حامد کرزی و اشرف غنی) حرف و حدیثهای زیادی برای گفتن دارد که در این مجال از طول و تفصیل در سایر امور میگذریم و حداقل علل ناکامی نظامی سیاسی در دو دهه اخیر را بیشتر به بحث میگیریم.»
بنای استراتژی آمریکا بر ناامنسازی افغانستان و منطقه بود
وی همچنین تصریح کرد: «استراتژیهای کلانی که در تعیین سرنوشت و مقدرات سیاسی و دولتی افغانستان بسیار تاثیر گذاشت، «استراتژی خلق بحران و مدیریت بحران» بود که از طرف غربیها در افغانستان اعمال شد. از بیست سال به این طرف ما در افغانستان دولتهایی داشتیم که صد در صد مورد حمایت آمریکا بودند و آن کشور با اینکه در کنفرانس بُن وعده حکومتداری خوب را به نخبگان و احزاب سیاسی افغانستان داد و همچنین از امنیت و ثبات سیاسی افغانستان صحبت داشتند، ولی هیچکدام تحقق نیافت. در کنفرانسهای دیگر بعد از بن مثلا در کنفرانس لندن، کنفرانس توکیو، کنفرانس کابل و دیگر کنفرانسهایی که مربوط به افغانستان بود هم وعده و وعیدهای زیادی برای حکومتداری خوب و ثبات سیاسی و امنیت کشور از آمریکا و متحدین غربیاش داده شد، اما با تمام شرایطی که برای آمریکاییها و متحدین شان در افغانستان فراهم بود و هیچگونه مانعی هم از قبیل مخالف و اپوزیسیون در مقابل نداشتند، نتیجه مثبت به همراه نداشت، چون بنای استراتژی آمریکاییها در بیست سال اخیر بر ناامن سازی افغانستان و منطقه بود.»
این استاد دانشگاه همچنین گفت: «در خود اجلاس بن که ما حضور داشتیم اولین کار آمریکاییها، پیشنهاد ساختار دولتی بود که مبتنی بر توزیع قدرت سیاسی براساس اقوام باشد. این درحالی بود که مسئله اقوام یکی از شکنندهترین عامل وحدت ملی افغانستان به حساب میآید و آمریکاییها هم دقیقا روی همین نقطه انگشت گذاشتند و روی تشکیل یک دولتی که متشکل از چهار قوم باشد کار را آغاز کردند. این نشان میداد که آمریکاییها از همان ابتدا بنای شان بر ثبات سیاسی و حکومتداری خوب در افغانستان نبود. به این ترتیب، دولتهایی ناکارآمد در کشور ضمن اینکه آن پوتانشیل و ظرفیت لازم را در ارتباطگیری با مردم نداشتند اراده این دولتها هم بیشتر مبتنی بر وابستگی با قدرتهای بزرگ اروپایی و آمریکا بود و این عامل بدبختی کشور ما است که چون آمریکاییها اساس کار شان بر ناامنسازی افغانستان و منطقه بود، لذا این اجازه را به حکومتهای وابسته نمیدادند که یک حکومتداری خوب و مبتنی بر اراده عمومی را تمثیل کنند.»
عصمتالهی ادامه داد: «با این وصف، در فاز اول، یک حکومت چهار قومی را برای توزیع قدرت ساماندهی کردند که یک اشتباه تاریخی و غلطی بود که در دستور کار قرار گرفت. گذشته از این، حتی قبل از اجلاس بن هم آمریکاییها قرار شان بر بیثباتی افغانستان بود. ایالات متحده در دوران جهاد سلفیها را از حوزه خلیج فارس بسیج کردند و به افغانستان آوردند و همچنین اسامه بن لادن به کمک پاکستان و آمریکا به افغانستان منتقل شد و برایش اردوگاه نظامی داده شد. به همین ترتیب، القاعده و سایر گروههای سلفی همه پدیدههای پاکستانی، عربستانی و آمریکایی بودند. حتی ابوبکر بغدادی، رهبر گروه تروریستی داعش، ابومصعب زرقاوی و سایر سردستههای سلفی-تروریستی آموزش های خود را در افغانستان فراگرفته بودند و از اینجا بسیج شدند به عراق و سایر کشورها رفتند.»
«فرهنگ وابستگی» عامل اصلی ناکارایی نظام است
وی در بخش دیگر صحبتهای خود به عوامل داخلی ناکارایی نظامهای سیاسی در افغانستان نیز اشاره کرده، تصریح کرد: «متاسفانه در داخل، فرهنگ سیاسی که در افغانستان از ۱۲۰ سال به اینسو حاکم بوده فرهنگ وابستگی بوده است. کسانی به قدرت رسیدهاند که حتما به خارج و استعمار وابسته بودهاند. در یک دوره، کسانی بر افغانستان حکومت کردند که مستقیما با بریتانیا در ارتباط تنگاتنگ بودند مثلا آن زمانی که امیر عبدالرحمن خان به قدرت رسید از طرف انگلستان حمایت میشد، پول و هزینه ارتش خود را از انگلیسیها میگرفت. متعاقبا برخی دولتهای بعدی هم به انگلستان وابسته بودند و بعدا هم کسانی به قدرت رسیدند که وابسته به شوروی سابق بودند. کمونیستها اعم از خلق و پرچم اینها وابستگان شوروی سابق بودند. در کل میتوان گفت عوامل داخلی هم بیارتباط به عوامل خارجی نیست. حکومتهای بعدی هم همینطور بود و معمولا آنهایی به قدرت میرسیدند که پول و امکانات از خارج دریافت میکردند و مورد حمایت خارجیها واقع میشدند.»
به گفته وی، «ناکارآمدی نظام سیاسی در افغانستان مربوط به ناکارایی اراده آمریکاییها است که اراده بیثبات کردن افغانستان و منطقه را داشتند و این سیاست تا امروز هم دنبال میشود. بناً تا زمانی که ما این فرهنگ وابستگی را از افغانستان از بین نبریم و تا زمانی که نخبگان دلسوز و متعهد افغانستان روی کار نیایند وضع همین گونه خواهد بود.»
این استاد دانشگاه در ادامه تصریح کرد: «در دورهی پس از کنفرانس بن هم همه رفتند زیر بلیط آمریکا و همان فرهنگ وابستگی را دنبال کردند که متاسفانه تجربههای تلخی را به همراه داشت. در کل، چه در بعد داخلی و چه هم خارجی، برجستهترین عامل ناکارایی نظامهای سیاسی اخیر در کشور، وجود فرهنگ وابستگی است و تا زمانی که در برابر «وابستگی» مردم ما یک تنفر شدید پیدا نکنند و اراده مردم در تعیین سرنوشت شان تاثیرگذار نباشد و در مقابل ارادهی خارجیها مسلط باشد، افغانستان ناامن و بیثبات خواهد بود.»
عصمتالهی افزود: «دولت آقای کرزی که پس از کنفرانس بن شکل گرفت بیشتر تحت تاثیر استراتژیهای کلان آمریکایی و متحدین اروپایی آن شکل گرفت. در این فصل، دولتها قبل از آنکه منتخب مردم بوده باشند منتخب خارجیها بودند. عامل استعمار و استکبار باعث شد که ما دولت کارآمد، دولت رفاه و دولتی که در آن مردم در تعیین سرنوشت شان سهیم باشند، نداشته باشیم.»
در نبود طالبان بحران افغانستان خطرناکتر خواهد شد
عصمت اللهی با ابراز نگرانی نسبت به آینده کشور میگوید: «آینده خوب و با ثبات در افغانستان نمیبینم، چون عواملی که باعث بیثباتی در کشور میشود اکنون در تعیین وضعیت، نقش تعیینکننده دارند. حتی طالبان که بعد از ۱۷ دور مذاکرات در قطر به قدرت رسیدند در واقع آن مذاکرات، مذاکرات صلح نبود بلکه مذاکرات نحوه «انتقال قدرت» به این گروه بود که به اساس آن افغانستان را آمریکا دو دسته تقدیم طالبان کردند. البته آمریکاییها هم میدانند که طالبان ظرفیت و پوتانشیل حکومتکردن را ندارند. با این وصف، من نگرانم که مبادا طالبان بهعنوان یک نیروی جاده صاف کن در خدمت استراتژیهای کلان آمریکایی نباشد که به دنبال طالب، فضا برای داعش فراهم شود.»
این آگاه مسایل سیاسی افغانستان با بیان این که «در نبود طالبان ما به سمت یک بحران بزرگتر و خطرناک پیش خواهیم رفت» افزود: «در شرایط فعلی ما بدیلی نداریم که اگر طالبان نباشند نیروی دیگری بتواند مدیریت سیاسی و حکومتی کشور را به دست گیرد. درست است که طالبان فاقد پوتانشیل لازم برای حکومتداری خوب است و مشکلات خود را در بخشهای گوناگون و از جمله بخش اقتصادی دارد، اما حداقل با وجود این گروه یک امنیت نسبی فعلا در کشور وجود دارد که اگر این هم نباشد فضا برای جولان گروههای تروریستی دیگر مثل داعش فراهم خواهد شد و این نگرانکننده است. بناً باید مسئولان و دستاندرکاران به این امر توجه کنند که اگر طالب نباشد سناریوی دیگری که به سراغ افغانستان خواهد آمد کدام خواهد بود!»
طالبان از نیروهای انتحاری برای مقابله با داعش استفاده می کند
تارنمای رسانه آمریکایی “بلومبرگ “در گزارشی نوشت طالبان با آموزش نیروهای انتحاری، قصد دارد از آنها برای مقابله با تهدید ستیزه جویان گروه تروریستی تکفیری داعش استفاده کند.
به گزارش ایرنا از «بلومبرگ» از زمان شکل گیری دولت موقت طالبان طی ۴ ماه گذشته، این گروه آموزش بمب گذاران انتحاری را برای پیوستن به طالبان برای مقابله با داعش، در دستور کار قرار داده است.
« بلال کریمی» سخنگوی طالبان در مصاحبه تلفنی با خبرنگاران گفته که پیش از رسیدن به قدرت در ماه اوت سال گذشته، طالبان طی ۲۰ سال از این نیروهای انتحاری برای رویارویی با نیروهای آمریکایی بهره می برد. اکنون می خواهد تمامی این افراد را که در سراسر کشور پراکنده هستند، در گروهی منسجم و سازماندهی شده برای حفاظت از کشور گردهم آورد.
وی افزود: “از این نیروی ویژه، شامل افراد آماده عملیات پیچیده و انتحاری، به عنوان بخشی از استراتژی دفاعی استفاه می شود.”
بدین ترتیب اکنون هدف اصلی طالبان رویارویی با گروه های محلی جنگجویان داعش است که دستکم پنج حمله بزرگ را از زمان بدست گرفتن قدرت توسط طالبان و خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان سازماندهی و اجرا کرده اند.
شبکه خبری «الجزیره» قطر، به نقل از «قاری فصیح الدین» رئیس ستاد طالبان، نوامبر ۲۰۲۱ در گزارشی اعلام کرده بود ۱۵۰ هزار جنگجو برای پیوستن به طالبان دعوت شده اند.
طالبان پیش تر همچنین اعلام کرده بود که عملیات شناسایی و دستگیری نفوذی های داعش در میان افراد رده بالای خود را آغاز کرده است.
بزرگترین و مرگبارترین حمله داعش در ۲۶ اوت ۲۰۲۱ در فرودگاه بین المللی حامد کرزای در کابل اتفاق افتاد که بر اثر آن دستکم ۲۰۰ نفر از جمله ۱۳ نیروی دریایی آمریکایی کشته شدند.
کانگره امریکا: کوماندوهای افغانستان در معرض شکار طالبان قرار دارند
شماری از اعضای کانگره امریکا که سابقه کار در ارتش این کشور را دارند، میگویند که بیش از 20 هزار کوماندوهای افغانستان در معرض شکار طالبان قرار دارند و باید هرچه سریعتر نجات داده شوند.
به گزارش اسپوتنیک به نقل از رسن ها، مایک والتز اولین عضو نیروهای ویژه ارتش امریکا با کلاه سبز که به کنگره این کشور راه یافته، میگوید که پس از خروج امریکا و سقوط دولت پیشین افغانستان، بیش از 20 هزار کوماندوهای این کشور هر لحظه در معرض خطر شکار توسط طالبان، قرار دارد.
او در مصاحبه با فاکس نیوز گفته است که “دولت (امریکا) فقط میخواهد از مخمصه بگذرد. آنها فقط میخواهند ورق را برگردانند. این یکی از بیرحمانهترین چیزهایی است که من تاکنون با آن روبهرو شدهام.”
با این وجود فاکس نیوز افزوده، منتقدان دولت امریکا فکر میکنند که هیچکس به خاطر خروج از افغانستان پاسخگو نبوده است. تابستان گذشته در مقطعی، برنامه این بود که ۶۵۰ سرباز امریکایی در سفارت ایالات متحده در کابل باقی بمانند و حضور دیپلماتیک خود را حفظ کنند؛ اما امروز سفارت متروکه است. طالبان برای اولینبار در 20 سال گذشته افغانستان را کنترل میکنند.
همچنین، اسکات مان دیگر گرین برت پیشین و کهنهسرباز جنگ افغانستان که گروه ضربت پایناپل را برای نجات کسانی که پشت سر گذاشته بودند، تأسیس کرد، گفته: “من فکر میکنم افراد بسیاری باید به خاطر مدیریت افغانستان اخراج شوند و نه فقط از این دولت.”
گروه ضربت پایناپل حدود هزار افغان را در طول سقوط کابل نجات داد و به متحدان افغان کمک کرد تا با هواپیماهای ترابری نیروی هوایی ایالات متحده و از طرق دیگر فرار کنند. امروز، مان تخمین میزند که 6 هزار کوماندوی افغان و خانوادههایشان به لطف تلاشهای خستگیناپذیر کهنه سربازان و از طریق کمکهای مالی خصوصی از مرگ نجات یافتهاند.
مان گفت که 20 نوزاد در خانههای امنی که توسط گروه ضربت پایناپل تامین میشود به دنیا آمدهاند.
به گفته او، “وقتی یک نیروی متحد ایجاد میکنید، روی آن سرمایهگذاری میکنید و اکثریت آنها را رها میکنید، خطر امنیت ملی ایجاد کردهاید.” زیرا او بر این باور است که متحدان بالقوه در آینده درمورد کمک به ایالات متحده تأمل خواهند کرد.”
بر بنیاد گزارش، ماه گذشته، قانونگذاران کنگره، از جمله والتز، نامهای به وزیر دفاع بایدن و دیپلمات ارشد فرستادند و خواستند به کماندوهای افغان ویزای ویژه مهاجرتی(SIV) داده شود که در حال حاضر ندارند.
در این نامه که به همراه گروهی متشکل از 11 قانونگذار از دو حزب امضا شده، آمده است: “مشکلات آنها مستحق توجه فوری است زیرا آنها نمیتوانند با خیال راحت به خانه بازگردند.”
به گفته این شبکه، روز چهارشنبه در مقابل وزارت امنیت داخلی امریکا در سرمای شدید دهها تن از افغانها خواستار توجه بیشتر دولت بایدن به وضعیت ناگوار کماندوهای افغان شدند.
یکی از افغانها که هویت او مشخص نشده است، گفت: “اکنون ویدیوهایی در شبکههای اجتماعی منتشر میشود که نشان میدهد طالبان مردم را نه به خاطر همکاری با نیروهای امریکایی یا نیروهای خارجی، بلکه به خاطر همراه داشتن عکس با یک سرباز ارتش ملی بازداشت میکنند.”
در همین حال، مان پیشبینی کرد که ارتش امریکا روزی باید برای مبارزه با گروههای تروریستی مانند داعش به افغانستان بازگردد، اما کار برای موج بعدی امریکاییها بسیار دشوارتر خواهد بود.
او گفت: “آنها با 25 هزار کوماندوی بالقوه روبهرو خواهند شد که در زمستان از گرسنگی جان دادهاند. اکنون آنها (طالبان) در حال بررسی اپتیکهای سلاحهای ما هستند که رها کردهایم و عینکهای دید در شب که هنگام خروج سربازانمان به جا گذاشتهایم.”
بربنیاد گزارش، دیگر گروههای کهنه سرباز با گروه ضربت پایناپل همکاری کردهاند تا به تخلیه دیگر افغانهای آسیب پذیر کمک کنند. پیش از این مقامهای امریکایی گفته اند که تا حد امکان روند تخلیه از افغانستان را ادامه میدهند، اما این روند طی دو هفته اخیر به دلیل احتمال خروج افراد وابسته به طالبان، متوقف شده است.
شایا رکر است که امریکا در روند تخلیه از میدان هوایی کابل بیش از 120 هزار تن از افراد در معرض خطر را خارج کرد؛ اما با گذشت بیش از 5 ماه از تسلط طالبان بر افغانستان، هنوز هزاران نفر از افراد در معرض تهدید طالبانقرار دارند.
دستور جدید طالبان: زنان با مردان اختلاط نکنند!
به گزارش ایسنا، وزارت امر به معروف طالبان گزارشها مبنی بر منعکردن زنان در هرات از رفتن به کافهها را رد کرده و گفته است تنها از اختلاط زن و مرد در یک مکان باید جلوگیری شود.
سخنگوی این وزارت همچنین از ماموران این وزارت خواسته تلفنهای همراه مردم را بررسی نکنند و وارد حریم خصوصی افراد نشوند.
اخیرا ویدیوهایی از بررسی تلفنهای موبایل مردم از سوی ماموران گشت طالبان و مجازات مردان در شبکههای اجتماعی منتشر میشود که با واکنشهای زیادی از سوی کاربران افغان و شهروندان کشورهای دیگر مواجه شده است.
برخی از این کاربران استدلال میکنند که شریعت اسلامی از مداخله در امور خصوصی مردم شدیدا منع کرده است اما حاکمیت طالبان به خاطر سرکوب مردم از این حربه استفاده میکند.
در روزهای اخیر گزارشهایی از افزایش سختگیریها و اعمال دستورهای تازه از سوی وزارت امر به معروف طالبان در ولایتهای مختلف منتشر شده. علاوه بر اعمال محدویت بر زنان از مردها هم خواسته شده که ریش بگذارند، در وقت نماز در مساجد حاضر باشند و از گوش دادن به موسیقی پرهیز کنند.
چرا طالبان دشمن سر مانکنهاست و به بدن آنها کاری ندارد
طالبان به فروشندگان لباس در هرات دستور داده است که سر مانکنهای فروشگاهی خود قطع کنند. طالبان بر اساس تفسیر خود این اقدام را مغایر با شریعت اسلامی و خلاف شرع میداند.
به گزارش فرارو، قطع سر مانکنها در راستای سلسله اقداماتی است که طالبان برای تحمیل دیدگاه سختگیرانه خود ومحدود کردن آزادیهای عمومی به ویژه برای زنان و دختران اتخاذ کرده است.
عزیز رحمان، رئیس اداره امر به معروف و نهی از منکر در هرات، با جمعیتی بالغ بر حدود ۶۰۰ هزار نفر گفت: ما از بازرگانان خواستیم که سر عروسکها را جدا کنند، زیرا آنها خلاف شرع هستند.
وی تاکید کرد: فقط و فقط سر آنها جدا شود ما کاری به بدن آنها نداریم.
وی با بیان اینکه فروشندگان قول اطاعت دادند، افزود: اگر به پوشاندن سر عروسکها یا پوشاندن کامل آنها اقدام کنند فرشته خدا برای تبرک به مغازه یا خانه آنها میآید!
ویدئویی که نشان میدهد مردان سر مانکنهای پلاستیکی را میبرند، از روز سهشنبه در شبکههای اجتماعی منتشر شده است.
شماری از فروشندگان که با خبرگزاری فرانسه در هرات مصاحبه کرده بودند، نارضایتی خود را ابراز کردند. بشیر احمد با تأسف گفت: همانطور که میبینید، ما سر مدلها را در فروشگاه بریدیم.
وی افزود: وقتی مدلی وجود ندارد چگونه میتوان محصولات را به مصرف کنندگان فروخت؟
طالبان از زمان بازگشت به قدرت در افغانستان، به دنبال به رسمیت شناختن جامعه بین المللی است و خواهان بازگشت کمکهای بشردوستانه بسیار مورد نیاز به افغانستان است. این گروه میگوید که میانه روتر شده است. اما از آن زمان ستیزه جویان محدودیتهای متعددی را به خصوص برای زنان و دختران اعمال کرده اند.
روایت زنان افعانستان از زندگی در خانههای امن
خبرآنلاین : یک فعال حوزه زنان بیان کرد که خشونت جنسیتی هنوز در خانهها، خانوادهها و روستاهای افغانستان ادامه دارد. اما زنان خشونت دیده میدانند که به محض اینکه خانهشان را ترک کنند دیگر هیچکس قرار نیست از آنها مراقبت و محافظت کند.
فاطمه در هفت سالگی با مردی همسن پدربزرگش ازدواج کرد. او تجاوز، ضرب و شتم و گرسنگی را تاب آورد تا اینکه طاقتش تمام شد و دست به خودکشی زد. فاطمه این روزها ساکن یکی از ۲۴ خانه امن افغانستان است. آن هم در کشوری که بر اساس گزارش سازمان ملل متحد، ۸۷ درصد از زنان آن به نوعی خشونت فیزیکی، جنسی یا روانی را تجربه کردهاند.
فاطمه همانطور که خاطرات خشونتهایی که بر او رفته را به یاد میآورد به صدایی بغضآلود میگوید: « ۱۰ سالم بود که چنان من را به سمت دیوار پرتاب کرد که مرگ را جلوی چشمانم دیدم.»
فاطمه در حال پخت غذا در یکی از سرپناههای امن زنان در کابل
این زن ۲۲ ساله امروز در یکی از معدود پناهگاههای زنان خشونت دیده در افغانستان زندگی میکند. سرپناهی که از زمان روی کار آمدن طالبان در نیمه ماه اوت سال گذشته، همچنان باز است. فاطمه اما بیم آن دارد که هر لحظه این خانه امن را از دست داده به کابوسهای گذشته بازگردد.
روایت زکیه
زکیه به امید اینکه بالاخره اینجا میتواند از همسرش طلاق بگیرد و زندگی تازهای را شروع کند راهی این پناهگاه شد. اما روی کار آمدن طالبان آرزوهای او را برباد داد.
او میگوید: «از پدرم خواستند که من را به آنها بدهند و میگفتند ما این دختر را میکشیم. پدر شوهرم میخواست مرا بکشد. پدر خودم هم میگفت بیایید و او را ببرید اما به من یک کاغذ دستنوشته بدهید که من در خانه همسرم هستم و اگر اتفاقی برایم افتاد پیش پدرم نبودم. آنها اصلا به زندگی من اهمیت نمیدادند، فقط میترسیدند که اگر برای من اتفاقی بیفتد، دولت آنها را بازخواست کند.»
۲۴ سرپناه امن برای زنان در کشور ۳۸ میلیونی افغانستان
در کشور ۳۸ میلیونی افغانستان تنها ۲۴ سرپناه امن برای زنان خشونت دیده وجود دارد. سرپناههایی که تقریبا تمامی آنها توسط جامعه بینالمللی حمایت میشد و بسیاری از مردم محلی با آن مخالف بودند.
محبوبه سراج، فعال حقوق زنان و مدیر یکی از پناهگاههای زنان در کابل میگوید: «خب، طالبان آمدند و از این سرپناه هم بازدید کردند. آنها حسابی این پناهگاه و کار ما را ورانداز کردند و رفتند. آنها به ما اجازه دادند که اینجا بمانیم و به فعالیتمان ادامه دهیم.»
محبوبه سراج، فعال حقوق زنان
به گفته خانم سراج «خشونت جنسیتی هنوز در خانهها، خانوادهها و روستاهای افغانستان ادامه دارد. اما زنان خشونت دیده میدانند که به محض اینکه خانهشان را ترک کنند دیگر هیچکس قرار نیست از آنها مراقبت و محافظت کند. آن طور که در پناهگاهها از آنها مراقبت میشد. بنابراین هیچ زنی نمیخواهد چنین مسیری را انتخاب کند.»
تلاش برای انتقال زنان خشونت دیده به مراکز دیگر
مدیر یک سازمان غیر دولتی به خبرگزاری فرانسه میگوید که پیش از خروج نیروهای آمریکایی از خاک افغانستان تلاش کرد تا زنان بد سرپرست ساکن پناهگاهها را از استانهای کوچکتر به جاهای دیگری بفرستد. برخی از این زنان به این امید که از آنها در برابر انتقامجویی همسر محافظت شود، نزد خویشاوندان خود بازگردانده شدند و برخی دیگر نیز به سرپناههای دیگر در مراکز استانهای بزرگتر. حدود ۱۰۰ زن خشونتدیده به خانههای امن مستقر در کابل منتقل شدند.
مدیر یک نهاد مدنی دیگر که خواست نامش فاش نشود نیز تاکید کرد: «باید از صفر شروع کنیم».
طالبان تا به امروز هیچ اعلام نظر رسمی در مورد آینده پناهگاه زنان در افغانستان اعلام نکرده است.
بازدید طالبان از خانههای امن
البته طالبان مراقبت و بازدید از مراکز محل اقامت زنان را در دستور کار دارد. چنانچه آنها چندین بار از خانه امنی که فاطمه و ۲۰ زن دیگر در آن زندگی میکنند، بازدید کردهاند.
یکی از ساکنان این سرپناه میگوید: «روزی طالبان آمدند و اتاقها را بازرسی کردند تا اینکه مردی اینجا نباشد. آنها میگفتند اینجا جای امنی برای زنان نیست، جای آنها در خانه است.»
اکثر مدارس متوسطه افغانستان برای حضور دختران چراغ سبزی نشان ندادهاند. در همین مساله اشتغال زنان نیز با چالشهای فراوانی روبرو است. براساس دستورالعملهای جدید نیز زنان نمیتوانند سفرهای طولانی داشته باشند مگر اینکه یکی از اقوام مرد همراه آنها باشد.