شنبه ۴ دلو ۱۳۹۹ خورشیدی برابر با ۲۳ جنوری ۲۰۲۱ میلادی
واشنگتن توافق ترامپ با طالبان را بازنگری خواهد کرد
کاخ سفید در بیانیهای اعلام کرد که مشاور امنیت ملی «جو بایدن» رییس جمهوری آمریکا به همتای افغانستانی خود اطلاع داده که آمریکا توافق منعقد شده دولت ترامپ با طالبان را بازنگری خواهد کرد.
به گزارش ایرنا به نقل از خبرگزاری رویترز، در بیانیه جمعه شب کاخ سفید آمده است، «جیک سالیوان» مشاور امنیت ملی رییس جمهوری آمریکا به همتای افغانستانی خود اعلام کرده که ایالت متحده توافق منعقده با طالبان را بازنگری خواهد کرد.
پیشتر “آنتونی بلینکن” که از سوی بایدن نامزد هدایت وزارت خارجه شد، در جلسه پرسش و پاسخ با نمایندگان در مجلس سنای این کشور گفته بود که توافق دولت ترامپ با طالبان را بررسی و بازنگری خواهد کرد.
این در حالی است که منابعی از دولت افغانستان و طالبان پیشتر گفته بودند که دو طرف برای انجام توافق دولت ترامپ با طالبان، منتظر ورود بایدن به کاخ سفید هستند تا از مواضع او در قبال این توافق و اقدامات او آگاه شوند.
یک مقام طالبان به خبرگزاری رویترز گفت: اگر طرف آمریکایی به تعهداتش در خصوص خروج نیروهای این کشور از افغانستان پایبند نباشد، ناچار خواهیم بود تا تصمیمهای سختی بگیریم.
۲۹ فوریه گذشته مقامهای آمریکایی و افغانستانی اعلام کردند که آمرکیا و متحدانش در ناتو نیروهایشان را طی ۱۴ ماه از افغانستان خارج خواهند کرد در صورتی که طالبان به تعهداتش بر اساس توافقی که در دوحه امضاء کرده پایبند باشد.
پنج هزار زندانی گروه طالبان نیز براساس همین توافقنامه از زندانهای دولت افغانستان آزاد شدند که اکنون دولت مدعی است شمار زیادی از آنها به میدان جنگ برگشتهاند.
توافقنامه صلح آمریکا و شبه نظامیان طالبان بعد از ۱۱ دور مذاکرات در حالی به امضا رسید که با وجود دولت قانونی افغانستان، آمریکا اجازه بازی به گروه طالبان در امور داخلی این کشور را داد.
بر اساس این توافقنامه، قرار بود تمامی نیروهای آمریکایی در مدت ۱۴ ماه افغانستان را ترک کنند و طی ۱۰ روز پس از امضای توافق صلح آمریکا و طالبان، گفت و گوهای صلح میان گروههای افغانستانی یعنی دولت افغانستان و طالبان آغاز شود.
اما این بخش از توافقنامه نیز پس از گذشت ۶ ماه و اعلام آغاز بکار نشست مذاکرات صلح دوحه در ۲۲ شهریور ۹۹، همچنان به نتیجهای دست نیافته است. ترامپ که با ادعای تلاش برای ایجاد صلح و امنیت در افغانستان مدعی توافق با طالبان شده بود، تنها توانست بخشی از نیروهای نظامی آمریکا را از این کشور خارج کند.
پایان دادن به جنگ افغانستان از مواردی بود که ترامپ رویای آن را در سر میپروراند تا با استفاده از این مذاکرات، به تصور خود دستاوردهایی جهت ارایه در برنامههای انتخاباتیاش نمایش دهد.
کابلوف: تلاش بایدن برای پیدا کردن شواهد در مورد رابطه مسکو با طالبان بی نتیجه خواهد بود
نماینده ویژه رئیس جمهور روسیه در امور افغانستان گفته است که تلاشهای امریکا بی نتیجه است بخاطریکه چون این ادعا صحت ندارد.
به گزارش اسپوتنیک، ضمیر کابلوف، نماینده ویژه رئیس جمهور روسیه در امور افغانستان، میگوید که تلاش اداره جوبایدن برای ردیابی ارتباط میان مسکو و گروه طالبان بی نتیجه خواهد بود.
وی گفت: هیچ شواهدی در این رابطه وجود ندارد، اگر این تلاشها صادقانه باشد، طرف امریکایی میداند که این کار آنها مزخرف است.”
سخنگوی دفتر مطبوعاتی کاخ سفید گفته بود که جو بایدن فرمانی را صادر کرده است که در آن باید پروندههای هکرهای روسی، الکسی ناوالنی و موضوع جوایز نقدی روسیه به طالبان برای کشتن سربازان امریکایی بررسی شود.
کابلوف گفت: “نمیدانم چرا دوباره این موضوع بالاشد، درحالیکه سازمان اطلاعاتی و وزارت دفاع امریکا اظهارات خود را در این باره مطرح کرده بودند.”
به گفته وی تلاش بایدن برای یافتن شواهدی در مورد رابطه روسیه با طالبان بی نتیجه خواهد بود.
نماینده ویژه رئیس جمهور پوتین گفت: “آنها فقط در این باره فکر میکنند، بخاطریکه چنین کاری وجود ندارد. اگر دولت جدید امریکا میخواهد که درک کند ما از آن استقبال میکنیم و اگر اقدامات بیطرفانه و وصادقانه را انجام دهند، پی میبرند که کارهای احمقانه انجام می دهند.”
در اواخر ماه جون امسال، نشریه امریکایی نیویارکتایمز در گزارشی به نقل از مقامات اطلاعاتی امریکا مدعی شد که مسکو به طالبان برای کشتن نیروهای امریکایی در افغانستان پاداش میداد.
ترامپ در نخستین واکنش به این گزارش که تکذیب روسیه و طالبان را نیز در پی داشت، گفت: “کسی به من، مایک پنس که معاونم یا مارک میدوز، رییس کارکنان کاخ سفید درباره حمله کذایی به نیروی ما در افغانستان از سوی روسیه اطلاعی نداده است”.
همچنان دمیتری پسکوف، سخنگوی رئیس جمهوری روسیه نیز اعلام کرد که گزارش روزنامه امریکایی نیویارکتایمز مبنی بر همکاری مخفیانه روسیه با گروه طالبان کذب و بیاساس است.
افزایش دیدارهای دیپلماتیک طالبان در ادامه توقف مذاکرات با دولت افغانستان
درحالیکه در ۱۰ روز اخیر طالبان و تیم افغانستان دیداری نداشتهاند، دیدارهای دیپلماتیک این گروه با سفرا و نمایندگان سازمانهای بینالمللی افزایش یافته است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، «زو ژیان» سفیر چین در قطر و «ملا عبدالغنی برادر» معاون سیاسی رهبر طالبان در دیدار با یکدیگر درباره روند مذاکرات بینالافغانی و مسایل مربوط به اجرای کامل توافقنامه دوحه گفتوگو کردند.
«محمد نعیم» سخنگوی تیم مذاکرهکننده طالبان گفت که در این دیدار سفیر چین بر حمایت کامل کشورش از روند مذاکرات صلح افغانستان تاکید کرد و در رابطه با برقراری صلح و ثبات در افغانستان ابراز امیدواری نمود.
براساس بیانیه منتشر شده توسط طالبان، سفیر چین همچنین تاکید کرد که ثبات در افغانستان موجب افزایش روابط افغانستان و چین و توسعه بیشتر و افزایش پروژههای اقتصادی میشود.
در این دیدار معاون سیاسی طالبان نیز از سفیر چین درخواست کرد تا در مهار ویروس کرونا و دریافت واکسن به افغانستان کمک کند.
طالبان درحالی در روزهای اخیر با نمایندگان سازمان جهانی بهداشت، یونیسف و نماینده ویژه آلمان برای افغانستان دیدار کردهاند که گروههای کاری این گروه و تیم مذاکرهکننده افغانستان در 10 روز گذشته برای توافق بر سر دستورکار مذاکرات هیچ دیداری نداشتهاند.
دور دوم مذاکرات صلح افغانستان 14 روز پیش در قطر آغاز شد و در 4 روز نخست 3 نشست برای توافق بر سر دستورکار مذاکرات برگزار شد اما این دیدارها نتیجهای نداشت.
کارشناسان بر این باورند که تیم افغانستان و طالبان منتظر مشخص شدن سیاست دولت جدید آمریکا در قبال افغانستان هستند و پیش از آن تمایلی برای سپردن تعهدات به یکدیگر ندارند.
حمله لفظی نبیل به غنی
رئیس پیشین امنیت ملی افغانستان، گفته است که بعد از این شهروندان این کشور به روایتهای جعلی و تقلبی نابغه شرق، مجاهد کبیر، امیرالمومنین و مغز متفکر باور نخواهند کرد.
به گزارش اسپوتنیک، رحمتالله نبیل رئیس پیشین امنیت ملی افغانستان، در صفحه توییتر خود نوشته است: با خلق كردن همینگونه روايتهاى جعلى، القاب تقلبى (مغز متفكر) از آدرسهای جعلى و مشكوك جهت رسيدن به اهداف خويش بر افغانستان مسلطاش ساختند!
آقای نبیل افزوده که حال هم جهان و هم افغانستان در حيرت هستند كه چه کاری از دست شان میآید.
وی تاکید کرده است، اما این جعلکاریها فقط یک دستآورد براى شهروندان افغانستان داشت که دیگر به روایتهاى جعلى و تقلبى نابغه شرق، مجاهد کبیر، امیرالمومنین و مغز متفکر فریب نخواهند خورد.
با خلق كردن همینگونه روايتهاى جعلى، القاب تقلبى (مغز متفكر) از آدرسهای جعلى و مشكوك جهت رسيدن به اهداف خويش بر افغانستان مسلطاش ساختند!
حال هم جهان و هم افغانستان در حيرت هستند كه چه كنند!؟ اما اين جعلکاریها فقط يك دستآورد براى ما افغانها ما افغانها داشت..
این درحالیست که آقای نبیل، چندی پیش نیز در واکنش به برکناری وزیر صحت به رئیس جمهور افغانستان گفته بود: با برخورد یک بام و دو هوا” دولت ساخته نمیشود.
وی گفته بود: شعارشان “دولت سازى” بود، وزراى كه راى اعتماد اخذ نكردهاند، بايد به كارشان ادامه دهند، اما وزراى كه راى اعتماد ولسى جرگه را بدست آوردهاند، چنين سرنوشت داشته باشند.
در سفر غنی به هرات چه گذشت؟
۸ صبج : خبرنگاران و فعالان رسانهای هرات، در سفر اخیر رییس جمهور غنی به این ولایت، نشست خبری و دیدار رسمی با او را «تحریم» کردند. شماری از خبرنگاران هراتی علت این اقدام را «توهین و کمتوجهی» رییس جمهور به خبرنگاران عنوان میکنند. در جریان این سفر، ابتدا رییس جمهور حاضر نشد با خبرنگاران صحبت کند و به رسانهها اجازه پوشش برنامههای سفرش داده نشد. پس از خودداری خبرنگاران از اشتراک در نشست خبری معاون سخنگوی ریاست جمهوری و دیدار رسمی با رییس اداره امور، رییس جمهور حاضر شد با خبرنگاران دیدار کند، اما خبرنگاران از دیدار با او خودداری و نشست خبری آقای غنی را تحریم کردند. نهادهای حامی رسانهها در هرات باور دارند که این اقدام رییس جمهور به معنای نادیده گرفتن آزادی بیان و فعالیت رسانهها است. به باور آنان، آزادی بیان دستآورد حکومت فعلی نیست و جایگاه کنونی با بهای خون خبرنگاران به دست آمده است.
محمداشرف غنی، به عنوان رییس جمهور کشور تاکنون نُه سفر به هرات داشته است. در سفرهای او به هرات، از چند روز پیش فهرست خبرنگاران نهایی میشد و افرادی که «کارت ویژه» داشتند، در برنامههای خبری حاضر میشدند. در سفر اخیر رییس جمهور به هرات، از همان ابتدا هماهنگی برای حضور خبرنگاران مشکل داشت. دفتر رسانههای ریاست جمهوری، اداره محلی هرات را مسوول هماهنگی برای حضور خبرنگاران عنوان کرد و اداره محلی هرات، شمار معدودی از خبرنگاران را برای پوشش سفر رییس جمهور دعوت کرد. قرار شد خبرنگاران ساعت شش صبح، از مقابل دروازه ریاست ترانسپورت هرات، برای پوشش برنامههای سفر رییس جمهور انتقال داده شوند. حدود ۱۵ نفر از خبرنگاران ساعت هفت صبح به میدان هوایی هرات رسیدند.
خلاف سفرهای گذشته، هدف سفر رییس جمهور مشخص نبود و خبرنگاران از برنامههای این سفر آگاهی نداشتند. با رسیدن رییس جمهور به میدان هوایی هرات، او نام این میدان را به «میدان هوایی خواجه عبدالله انصاری» تغییر داد. در میان سردرگمی خبرنگاران، رییس جمهور با چرخبال به قول اردوی ۲۰۷ ظفر رفت تا با نیروهای امنیتی دیدار کند. در سفرهای قبلی، خبرنگاران دیدار رییس جمهور از قول اردوی ۲۰۷ ظفر را پوشش میدادند، اما این بار اجازه داده نشد تا در این مراسم شرکت کنند. این اقدام سبب شد که خبرنگاران نشست خبری دواخان مینهپال، معاون سخنگوی رییس جمهور را تحریم کنند. پس از تحریم این نشست خبری، فضلمحمود فضلی، رییس عمومی اداره امور ریاست جمهوری، حاضر شد با خبرنگاران در یک نشست رسمی دیدار کند، اما این نشست هم تحریم شد.
با تحریم این نشست، صدای اعتراض خبرنگاران به گوش رییس جمهور رسید و محمداشرف غنی حاضر شد روز جمعه، سوم دلو، در یک نشست خبری دیگر با رسانهها اشتراک کند، اما باز هم نشست خبری و دیدار با او تحریم شد و خبرنگاران از حضور در آن خودداری کردند. شماری از خبرنگاران و نهادهای حامی رسانهها در هرات باور دارند که رییس جمهور به خبرنگاران و جامعه رسانهای توهین کرده است و از دید آنان او به «آزادی بیان» و «فعالیت رسانههای آزاد» باور چندانی ندارد.
عبدالقیوم پدرام قاضیزاده، نماینده مرکز خبرنگاران افغانستان در هرات و از خبرنگاران پیشکسوت در این ولایت، به روزنامه ۸صبح میگوید که در جریان این سفر به خبرنگاران هرات توهین شد و آنان نشست خبری و دیدار با رییس جمهور را تحریم کردند. به گفته او، پس از حذف خبرنگاران از برنامههای سفر رییس جمهور غنی به هرات، خبرنگاران و فعالان رسانهای این ولایت نشست خبری معاون سخنگوی ریاست جمهوری، دیدار رسمی با رییس اداره امور و نشست خبری «شخص رییس جمهور» را تحریم کردند.
همایون نظری، مسوول کمیته مصونیت خبرنگاران افغان در هرات، در صحبت با روزنامه صبح میگوید در اوضاعی که خبرنگاران با تهدیدهای امنیتی روبهرو هستند و نگران وضعیت امنیتیشان میباشند، توقع میرفت رییس جمهور با آنان دیدار کند، اما دیدار خبرنگاران با او تنظیم نشد. از دید آقای نظری، بیتفاوتی رییس جمهور در برابر خبرنگاران نشان میدهد که او به آزادی بیان و فعالیت رسانههای آزادی باور ندارد، اما حکومت ادعا میکند که از آزادی بیان و فعالیت رسانههای آزاد حمایت میکند.
هرچند یکی از برنامههای سفر رییس جمهور به هرات، اشتراک در مراسم تجلیل از یکصدمین سالروز تاسیس روزنامه اتفاق اسلام بود، با این هم خبرنگاران برای حضور در این برنامه دعوت نشدند.
سفرهای پیشین رییس جمهور به هرات با حاشیههای زیادی همراه بود و نشر آن از سوی رسانهها جنجالی شد. آقای غنی، سال ۱۳۹۵ در مراسم خاکسپاری جنرال محیالدین غوری، فرمانده پیشین قول اردوی ۲۰۷ ظفر، نماز جنازه را اشتباه ادا کرد. در سال ۱۳۹۷ برای گشایش راه لاجورد به هرات سفر کرد. در جریان این سفر یک جوان پس از پایان سخنرانی او اعتراض کرد. این جوان از سوی محافظان ویژه ریاست جمهوری لتوکوب و نشر تصاویر این رویداد توسط رسانهها، جنجالی شد.
در سفر اخیر رییس جمهور به هرات، نشست خبری و دیدار با رییس جمهور از سوی رسانههای مطرح تحریم شد و بخش بزرگی از خبرنگاران از دیدار با او خودداری کردند. افزون بر این، شماری از فعالان مدنی و بزرگان قومی نیز از حضور در نشستهای مردمی رییس جمهور خودداری کردند. هرچند قرار بود رییس جمهور چند ماه پیش برای حضور در مراسم رسمی بهرهبرداری از خط آهن خواف – هرات به این ولایت سفر کند، اما به دلیل عدم حضور حسن روحانی، رییس جمهور ایران، این مراسم از طریق ویدیو کنفرانس برگزار شد.
از دید هراتیان، سفر رییس جمهور هدف مشخصی نداشت و به مسایل مهمی مانند وضعیت امنیتی، افزایش آدمرباییها، مشکلات شبکه برق، بیسرنوشتی شهرداری و نبود شهردار کمتر پرداخته شد. بدین ترتیب به دلیل بیبرنامهگی سفر رییس جمهور به هرات، خبرنگاران و فعالان رسانهای دیدار با او و سایر مقامهای دولتی را تحریم و از حضور در نشست خبری رییس جمهور غنی خودداری کردند.
قیصاری؛ از فرماندهٔ مسلح غیر مسوول تا انگشت ششم در بلخ
نظام الدین قیصاری، فرمانده پیشین ولسوالی قیصار اعلام کرده است افرادی را که عبدالرووف ۹ ساله را حدود سه ماه قبل در ولایت بلخ اختطاف کرده اند، میشناسد و آماده است این اطلاعات را به رییس جمهور غنی، معاون اول ریاست جمهوری و یا شورای امنیت بسپارد.
قیصاری گفته است که مقامات محلی ولایت بلخ نمیتوانند علیه اختطافگران اقدام کنند “چون از آنها هراس دارند”.
این اظهارت را نظامالدین قیصاری پس از دیدار با والی بلخ و در چادر اعتراضکنندهها در مقابل دروازهٔ مقام ولایت بلخ گفته است.
فرهاد عظیمی، والی ولایت بلخ گفته است که اظهارات قیصاری بررسی خواهد شد و در صورتی که ثابت شود این اظهارات وی جنبه سیاسی داشته، جوابگو و مسوول خواهد بود.
والی بلخ میگوید: “آقای قیصاری را ما دیروز خواستیم و ازش تقاضا کردیم که از مداخله در مسایل عدلی و قضایی پرهیز کند. اگر در آینده اتفاقی رخ دهد که پای آقای قیصاری در آن دخیل باشد با واکنش شدید ما روبرو خواهد بود”.
فرهاد عظیمی افزوده است: “آقای قیصاری تعهد سپردند که از این پس مواظب میباشد. نامهایی که آقای قیصاری در پیوند به اختطاف عبدالرووف گفته همه از طرف حکومت مرکزی توقیف شده اند”.
یک منبع محلی به اسپوتنیک افغانستان میگوید که نظامالدین قیصاری از والی بلخ خواسته است که برای او ۲۴ ساعت وقت بدهد و او کودک اختطاف شده را پیدا میکند. اما با وجود موافقت فرهاد عظیمی، والی بلخ، قیصاری حاضر به این کار نیست.
در همین حال محمد افضل حدیدی، رییس شورای ولایتی بلخ در گفتوگو با اسپوتنیک افغانستان میگوید، قیصاری یک فرمانده مسلح غیر مسوول است و حرفهایش کاملا بیبنیاد است.
آقای حدید میگوید: “قیصاری موقف سیاسی ندارد و رهبر سیاسی نیست، قومندان غیر مسوول است و ثبات فکری ندارد. اظهارت او نورمال نیست. حکومت مرکزی باید پاسخ بدهد که چرا قیصاری را به بلخ آورده است”.
وی با اشاره به اینکه حرفهای قیصاری میان خالی است و برایش مهم نیست میگوید که گفتههای وی در ولایت و در میان مردم، مختلف و متضاد بوده است.
اما چگونه قضیه اختطاف یک کودک این همه پیچیده شده؟
فضل احمد جهش، آگاه سیاسی میگوید، قضیه اختطاف عبدالرووف بیشتر جنبهٔ سیاسی دارد و حرفهای اخیر قیصاری نشان دهنده این موضوع است.
نظام الدین قیصاری، فرمانده اسبق ولسوالی قیصاری ولایت فاریاب و از نزدیکان مارشال دوستم است. رابطهٔ او در حال حاضر با مارشال دوستم خوب نیست.
او باری با بیش از ۲۵ تن از افرادش دستگیر و چندی بعد دوباره آزاد شد.
گزارشهای وجود دارد که حکومت مرکزی هر ازگاهی از نظام الدین قیصاری به عنوان آلهٔ فشار علیه مارشال دوستم و عطا محمد نور استفاده میکند.
درقرآن، چیزی به نام نظام اسلامی وجود ندارد
جنگ طالبان از منظر فقه اسلامی
محمد محق : در تقابل طالبان با دولت کنونی افغانستان، ظاهرا مهمترین توجیه که برای مشروعیت بخشیدن به جنگ و مخالفت خود با نظام کشور ارائه می کنند این است که این نظام، از نظر آنان، اسلامی، یا به حد کافی اسلامی، نیست. اما اسلامی دانستن یک نظام سیاسی از نظر فقهی و قواعد اصول فقه یک عمل اجتهادی است، به این معنا که در قرآن مجید و در احادیث معتبر نبوی فصل و باب مشخصی زیر عنوان معیارهای لازم برای اسلامیت نظام سیاسی وجود ندارد که آیات و روایات واضحی در آن باب آمده باشد، و تنها امر واضحی که آمده است مسلمان بودن حاکم و احترام گذاشتن وی به شعایر دینی مانند نماز است. غیر از این مورد واضح، بقیه مسایلی که توسط علما مورد بحث قرار گرفته است، چه در قدیم و چه در حال، اجتهادات و برداشت های آنان است، و طبق قواعد اصول فقه هر دیدگاه اجتهادی جنبه ظنی دارد و کسی نمی تواند آن را حکم قطعی شریعت دانسته و مخالفت با آن را مخالفت با خدا و پیامبر قلمداد کند. اکنون تنها راهی که در این زمینه در پیش داریم این است که موقف نظری و عملی مجتهدان بزرگ را در این زمینه ملاک قرار بدهیم و ببینیم که آنان با توجه به آیات و احادیث و همچنان با توجه به تجربه ای که از نظام های سیاسی زمان خود داشتند، در چه شرایطی یک نظام سیاسی را فاقد مشروعیت دینی دانسته و شورش در مقابل آن را جایز می شمردند، و در چه شرایطی این عمل را منع کرده و دست بردن به سلاح و قوه قهریه را ناروا می دانستند.
این را همه علما، خصوصا کسانی که با تاریخ اسلام آشنایی دارند، به خوبی می دانند که بسیاری از حاکمان اموی و عباسی، به استثنای یک نفر مشخص که عمر بن عبد العزیز بود، بقیه شان انواع فسق و فجور در قصرهای خود داشتند و از بیت المال سوء استفاده کرده و مناصب دولتی را به اقارب و وابستگان خود داده و باج و خراج سنگین بر مردم تحمیل کرده و انواع ظلم را مرتکب می شدند. اما علی رغم این واقعیت ها، هیچ مجتهدی شورش و قیام در برابر آنان را جایز نشمرد و فتوا به جنگ و خشونت نداد. در باره دیگر حکومت های تاریخ اسلام مانند سلطنت ها و امارت های سامانی، غزنوی، سلجوقی، عثمانی و.. نیز همین حکم جاری بوده است.
چرا مجتهدان بزرگ مسلمان، علی رغم تفاوت نظر در شیوه های اجتهادی شان، فتوا به جنگ و شورش مسلحانه نمی دادند؟ آیا آنان آگاهی کافی از آیات و احادیثی که در باب منکرات و نهی از آن ها آمده است نداشتند؟ آیا آنان از حاکمان زمانه خود می ترسیدند و از گفتن آشکار حقایق می هراسیدند؟ آیا آنان در خدمت دستگاه های قدرت زمان خود قرار گرفته و به اصطلاح امروزی ها درباری شده بودند؟
مشخص است که هیچ یک از این ها نیست. دلیل اصلی خودداری آنان از فتوا به شورش مسلحانه در برابر خطاها و کاستی های نظام های حاکم این بود که آنان با مقاصد شریعت آشنایی عمیق داشتند و می دانستند که گشودن دروازه جنگ در میان مسلمانان به فتنه ها و آشوب های بزرگی می انجامد که در میانه آن، خون های ناحق فراوانی بر زمین خواهد ریخت، ناموس انسان های فراوانی به خطر خواهد افتاد، شهرها به ویرانی کشیده خواهد شد، آبادانی رو به فروپاشی خواهد نهاد، و مقاصد پنجگانه شریعت همه به خطر مواجه خواهد گردید.
مبنای کار آنان احکام و قواعدی بود که به نام فقه مصالح و مفاسد شناخته می شود. آنان با سنجش و مقایسه میان مفاسد موجود در نظام ها و مفاسد ناشی از شورش و خشونت یقین داشتند که مفاسد دومی به مراتب بیشتر از اولی است، و این را نیز می دانستند که قرآن مجید و احادیث نبوی به هیچ صورت اجازه نمی دهد که برای دفع فساد کبیر به ارتکاب فساد اکبر متوسل شویم و برای رسیدن به مصلحت صغیر مصلحت اکبر را قربانی کنیم.
جنگ کنونی افغانستان بهترین مثال برای این واقعیت است. در اثر تداوم جنگ آیندهی ملیون ها شهروند مسلمان این سرزمین با ابهام، ترس و بی ثباتی مواجه شده، علاوه بر کشته شدن هزاران انسان بی گناه، بی سرپرست شدن هزاران زن و کودک، و به ماتم نشستن هزاران پدر و مادر، فرصت های پیشرفت کشور و زمینه های دست یافتن مردم ما به زندگی آبرومندانه و همراه با کرامت نیز از بین رفته، ملیون ها تن از شهروندان ما آواره کشورهای بیگانه شده، در شرایط فلاکتبار و اهانتبار قرار گرفته و دست شان پیش هر کس و ناکس دراز شده و ناموس بسیاری از مردم ما در وضعیت بی سرنوشتی و بی سر و سامانی در معرض هتک و بی حرمتی قرار گرفته است. در شرایط کنونی افغانستان کسانی که مسبب این جنگ هستند اگر گناه این وضعیت را با گناه برخی مفاسد موجود در جامعه، فساد موجود در برخی ادارات، و یا موضوعات محل مناقشه دیگر مقایسه می کردند، به این یقین می رسیدند که تداوم این جنگ بزرگترین گناه در این شرایط، و پایان دادن به آن بالاترین فریضه است.
معیارهایی که در احادیث نبوی برای قبول نظام های حاکم و اسلامی دانستن آن ها آمده این است که حاکمان به شعایر اسلامی مانند نماز احترام گذاشته و کفر آشکاری مرتکب نشوند. تا وقتی که کفر آشکاری از سوی یک حاکم دیده نشود، به علت معاصی و انحرافات دیگر اجازه خروج بر ضد آنان به هیچ صورت داده نشده است. پیامبر اکرم (ص) در این مورد فرموده است:
– “ألا من ولی علیه والی فرآه یأتی شیئا من معصیة الله فلیکره ما یأتی من معصیة الله و لا ینزعن یدا من طاعة” (رواه مسلم) یعنی: “هان آگاه باشید، هر کس که بر وی والی و فرماندهی تعیین شد و او از فرمانده خود چیزهایی را دید که معصیت الهی شمرده می شد، پس آن معصیت ها را ناپسند بدارد، ولی دست از اطاعت از فرمانده خود برندارد.”
– إنه یستعمل علیکم أمراء فتعرفون منهم و تنکرون، فمن کره فقد برئ و من أنکر فقد سلم، و لکن من رضی و تابع، قالوا أفلا نقاتلهم قال لا ما صلوا” (رواه مسلم) یعنی: “همانا بر سر شما امیرانی تعیین خواهند شد که برخی کارهای شان را معروف خواهید یافت و برخی را منکر، پس هر کس که کارهای منکرشان را ناپسند شمرد خودش برائت یافته است، و اگر کسی با منکر مخالفت نشان داد به سلامت رسیده است، اما گناه متوجه کسی است که به منکر رضایت بدهد و از آن پیروی کند. صحابه گفتند آیا با چنان امیرانی نجنگیم؟ فرمود: “نه، تا آن گاه نماز می خوانند.”
– “و شرار أئمتکم الذین تبغضونهم و یبغضونکم و تلعنونهم و یلعنونکم، قال قلنا یا رسول الله أفلا ننابذهم؟ قال لا ما أقاموا الصلاة. (رواه مسلم) یعنی: “و بدترین حاکمان شما کسانی هستند که شما از آنان نفرت دارید و آنان از شما نفرت دارند و شما آنان را لعنت می کنید و آنان شما را لعنت می کنند. راوی می گوید که گفتیم ای پیامبر خدا آیا با آن امیران نجنگیم و آنان را طرد نکنیم؟ گفت نخیر تا زمانی که نماز می خوانند.”
– بایعنا رسول الله (ص) علی السمع و الطاعة فی منشطنا و مکرهنا و عسرنا و یسرنا و أثرة علینا و أن لا ننازع الأمر أهله، و قال: “إلا أن تروا کفرا بواحا عندکم من الله فیه برهان.” یعنی: “با پیامبر خدا (ص) بیعت کردیم که از وی بشنویم و فرمان ببریم در حالت خوشی و ناخوشی و در حالت سختی و آسانی و در حالتی که دیگران بر ما ترجیح داده شدند و این که با صاحبان صلاحیت منازعه نکنیم، و پیامبر خدا فرمود: “مگر این که از آنان کفر آشکاری ببینید که در نزد شما برهان و دلیلی از سوی بر آن وجود داشته باشد.”
– “سباب المسلم فسوق و قتاله کفر.” (متفق عله) یعنی: “دشنام زدن به مسلمان سبب فسق است و جنگیدن با او سبب کفر.”
– “عن ابی موسی أن النبی (ص) قال فی الفتن: “کسروا فیها سیوفکم و قطعوا أوتارکم واضربوا بسیوفکم الحجارة، فإن دخل علی أحدکم فلیکن کخیر ابنی آدم.” یعنی: “از ابو موسی اشعری روایت شده است که پیامبر (ص) در باره فتنه ها و جنگ های داخلی میان مسلمانان گفت: “شمشیرهای تان را در آن وقت بشکنید و تارِ کمان های تان را قطع کنید و شمشیرهای خود را به سنگ بزنید تا کند شود، و اگر کسی بر شما داخل شد به قصد کشتن تان، شما بهترین فرد از دو فرزند آدم (یعنی هابیل در مقابل قابیل) باشید.” یعنی همان موضعی را بگیرید که هابیل گرفت و قرآن مجید از وی نقل کرده است که گفت: “لئن بسطت یدک لتقتلنی ما أنا بباسط یدی إلیک لأقتلک إنی أخاف الله رب العالمین” (سوره مائده آیه 28) یعنی: “اگر تو به کشتن من دست دراز کنی من هرگز به کشتن تو دست دراز نخواهم کرد چراکه من از خدای جهانیان می ترسم.”
– “من حمل علینا السلام فلیس منا” (متفق علیه) یعنی: “هر کس که در برابر ما مسلمانان سلاح برگیرد از ما مسلمانان نیست.”
بر اساس چنین آیات و روایاتی بوده است که علمای مسلمان شورش های مسلحانه در جهان اسلام را در طول تاریخ ناروا شمرده و از آن منع کرده اند. امام نووی گفته است: “و أما الخروج علیهم و قتالهم فحرام بإجماع المسلمین و إن کانوا فسقة ظالمین، و قد تظاهرت الأحادیث بمعنی ما ذکرته و أجمع أهل السنة أنه لا ینعزل السلطان بالفسق.” (شرح صحیح مسلم، ج 12، ص 229). یعنی: “و اما خروج بر ضد حاکمان و جنگیدن با آنان به اجماع همه مسلمانان حرام است، اگر چه حاکمان فاسق و ظالم باشند، و احادیث همه بر تایید آنچه ذکر کردم جمع شده است، و اجماع اهل سنت بر این است که پادشاه به خاطر فسق قابل عزل نیست.”
امام ابن حجر عسقلانی نیز گفته است: “الذی علیه العلماء فی أمراء الجور أنه إن قدر علی خلعه بغیر فتنة و لا ظلم وجب، و إلا فالواجب الصبر. و عن بعضهم لا یجوز عقد الولایة لفاسق ابتداء فإن أحدث جورا بعد أن کان عدلا فاختلفوا فی جواز الخروج علیه، و الصحیح المنع إلا أن یکفر فیجب الخروج علیه.” (فتح الباری، ج 8، ص 13) یعنی: “آنچه علما بر آن هستند در باره حاکمان ظالم این است که اگر خلع وی از قدرت بدون فتنه و رخ دادن ظلمی ممکن باشد واجب است که خلع شود، اما اگر بدون آن ممکن نبود پس واجب است که صبر و تحمل در پیش گرفته شود. از بعضی از علما روایت شده است که ولایت حاکم فاسق از ابتدا منعقد نمی شود. اما اگر اول عادل بود و بعدا رو به ظلم آورد در باره خروج و قیام در برابر او اختلاف وجود دارد، اما رأی صحیح این است که قیام در برابر او ممنوع است، مگر در حالتی که آشکارا کافر شود که در آن صورت قیام بر ضد او واجب می شود.”
به همین خاطر ابن تیمیه گفته است: “و قلّ من خرج علی امام ذی سلطان إلا کان ما تولد علی فعله من الشر أعظم مما تولد من الخیر.” (منهاج السنه، ج 2، ص 241) یعنی: “و کمتر اتفاق افتاده است که کسی در برابر حکومت قیام کند مگر این که شرّ پیدایش یافته از آن بزرگتر از خیر زاده آن بوده است.”
ابن قیم الجوزیه هم گفته است: “إن النبی (ص) شرع لأمته إیجاب إنکار المنکر لیحصل بإنکاره من المعروف ما یحبه الله و رسوله، فإذا کان إنکار المنکر یستلزم ما هو أنکر من و أبغض إلی الله و رسوله فإنه لا یسوغ إنکاره، و إن کان الله یبغضه و یمقت أهله، و هذا کالإنکار علی الملوک و الولاة بالخروج علیهم، فإنه أساس کل شر و فتنة إلی آخر الدهر، و قد استأذن الصحابة رسول الله (ص) فی قتال الأمراء الذین یؤخرون الصلاة عن وقتها و قالوا أفلا نقاتلهم؟ فقال: “لا، ما أقاموا الصلاة” و قال: “و من رأی من أمیره ما یکرهه فلیصبر و لاینزعن یدا من طاعة” و من تأمل ما جری علی الإسلام فی الفتن الکبار و الصغار رآها من إضاعة هذا الأصل و عدم الصبر علی منکره، فطلب إزالته فتولد منه ما هو أکبر منه.” (التنکیل، عبد الرحمن المعلمی، ج 1، ص 94) یعنی: “پیامبر (ص) مخالفت با منکر را بر امتش واجب کرد تا از طریق مخالفت با آن، امور معروف و شایسته که خدا و پیامبر دوست دارند تحقق پیدا کند، پس اگر مخالفت با منکر سبب پیدایش منکر بزرگتر و منفورتری در نزد خدا و پیامبرش می شد آن مخالفت نارواست، و خداوند آن را مبغوض می دارد و صاحبان آن را منفور می گرداند، نمونه این کار مخالفت با پادشاهان و والیان و شورش در مقابل آنان است که اساس هر شر و فتنه ای تا به روز قیامت است، و یاران پیامبر (ص) اجازه خواستند تا با امیرانی که نماز را تاخیر می کردند بجنگند و گفتند آیا با آنان جنگ نکنیم؟ پیامبر اسلام فرمود: “نه، تا زمانی که نماز را بر پا بدارند.” و همچنان گفت: “هر کس از امیرش چیزی دید که نمی پسندید باید صبر و تحمل نشان بدهد و دست از اطاعت و فرمانبری بر ندارد.” هر کس که فتنه های بزرگ و کوچک واقع شده در تاریخ اسلام را مورد تامل قرار داده باشد می داند که نتیجه زیر پا کردن همین اصل و تحمل نکردن آن منکرات بوده است، و به خاطر آن بوده که خواسته است منکر را برطرف کند، اما از آن منکر بزرگتری زاییده شده است.”
با توجه به موقف آشکار و متفقانه علمای بزرگ مسلمان در طول تاریخ اسلام، و با توجه به وجود آیات و احادیث آشکاری در این باب، هیچ توجیه شرعی برای تداوم جنگ کنونی در افغانستان وجود ندارد و این کار حرام قطعی است. البته این دلایل برای کسانی ارزش و اهمیت دارد که شریعت و فقه اسلامی برای شان ارزشمند است نه اوامر بیگانه.