نيك و بد
Bad…Good
هر كس بد ما به خلق گويد ما ديده به بد نميخراشيم
مــا نيـكي او به خلق گوييم تا هر دو دروغ گفته باشيم
آرام جان
s o o t h e
درد بی عشقی ز جانم بــــرده طـاقــت ورنه من داشتم آرام تا آرام جانی داشتم
بلبل صبرم کنون باشد زتنهائی خموش نغمـــه هـــا بودی مرا تا همزبانی داشتم
دل تــوفانــي
selected poem
غزلی از آیت الله خامنه ای
سرخوش ز سبوي غم پنهاني خويشم
چون زلف تو سرگرم پريشاني خويشم
در بزم وصال تو نگويم زكم و بيش
چون آينه خو كرده به حيراني خويشم
لب باز نكردم به خروشي و فغاني
من محرم راز دل طوفاني خويشم
يك چند پشيمان شدم از رندي و مستي
عمريست پشيمان زپشيماني خويشم
از شوق شكرخند لبش جان نسپردم
شرمنده جانان زگران جاني خويشم
بشكستهتر ازخويش نديدم به همه عمر
افسرده دل از خويشم و زنداني خويشم
هر چند امين، بسته دنيا نيم اما
دلبسته ياران خراساني خويشم
درد بي درمان
pain
درد ما را نیست درمــان الغیــاث هجــر مارا نیست پایان الغیـاث
مهدی یاراحمدی خراسانی
پشيمان
R e g r e t f u l
یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی عمری است پشیمان ز پشیمانی خویشم
گرعشق نبودی وغم عشق نبودی
چندین سخن نغز که گفتی که شنودی
ورباد نبودی که سرزلف ربودی
رخساره ی معشوق به عاشق که نمودی
شعر “چه انتظار عظیمی نشسته در دل ما” از شاعر “حمید مصدق”
همیشه منتظریم و کسی نمی آید
صفای گمشده آیا
براین زمین تهی مانده باز می گردد ؟
اگر زمانه به این گونه پیشرفت
این است
مرا به رجعت تا آغاز مسکن اجداد
مدد کنید که امدادتان گرامی باد