آذرباد مهراسپندان
ترتیب کننده : دکتر بصیر کامجو
آنچه که گذشت فراموش کن، و آنچه نیامده است تیمار و رنج مبر… و هیچ فراز نیست که پیش از آن شیب نباشد، و هیچ شیب نیست که فراز نه از پسِ آن!
(آذرباد مهراسپندان)
آذرباد مهراسپندان یا «آتروپات مانسپندان» یکی از خردمندان بزرگ دوره ساسانی که سال های سال جایگاه موبد موبدان را داشته است.
از وی چند ماتیکان (رساله) به جای مانده است. وی در نوشتار هایش درباره نیک اندیشی و دوری از گناه اندرز هایی دارد و همچنین درباره کارهای ویژه روز های ماه پیشنهاد هایی دارد که می توان با گفتار امروزی آن ها را بهداشت و روانشناسی نامید.
آذرباد مَهرَاسپندان (آتورپات مَهرَسپندان، آتورپات مارسپندان، آتورپات امهرسپنت) موبد موبدان دورۀ شاپوردوم بود. گفتهاند برای جلب اعتماد مردم حاضر شد که ۹ من گداخته، بر سینهٔ وی ریزند. چنین کردند و بدو رنجی نرسید.
کلمات قصار و پندهایی به زبان پهلوی بدو منسوب است، به نام اندرزنامه آذرباد مهراسپندان که جزء متون پهلوی دربمبئ به چاپ رسیده و آن نیز به نظم و نثر بوسیله محمد تقی بهار ترجمه شدهاست.
خرده اوستا که قسمتی از مجموعهٔ کتاب اوستا است و شامل دعاها و سرودهای کوتاه آیینی زرتشتیان میشود را نیز آذرباد مهراسپندان تدوین کردهاست .
اندرز آذرباد مهرسپندان منقول در متن پهلوی. این اندرزنامه با این مطلب آغاز میگردد که آذرباد فرزندی نداشت ولی با توکل به خدا صاحب فرزندی شد که او را نام پیامبر دین خود زردشت نام نهاد و نصایحی خطاب بدو ایراد کرد.
واژهای چند از آذرباد مهرسپندان: به ادعای گردآورندهٔ این مجموعه این اندرزها سخنانی است که آذرباد هنگام درگذشت به مردم گیتی گفته و آموختهاست.
ــ اندرز انوشگ روان آذرباد مهرسپندان این مجموعه فصل 62 کتاب روایات پهلوی را تشکیل میدهد.
ــ ده اندرز به نام آذرباد مهرسپندان و دیگر پوریوتکیشان. این ده اندرز بیشتر از نوع اندرزهای تجربی و اخلاقی عمومی اند و کمتر رنگ و صبعهٔ دینی دارند.
ــ اندرزی از آذرباد مهرسپندان در دینکرد نقل شدهاست که در آن امور گیتی به 25 باب و سپس به 5 دسته تقسیم شدهاست و هر دسته به یکی از عوامل، یعنی بخت، عمل، خوی، جوهر، و ارث منسوب شدهاست.
ــ در کتاب ششم دینکرداندرزهای دیگری نیز به آذرباد مهرسپندان منسوب است و بعضی از آنها به ترجمهٔ عربی نیز در دست است.
منابع :
ــ فرهنگ فارسی دکتر معین
ــ تفضلی احمد ، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، چاپ چهارم، تهران : انتشارات سخن ، 1383 .