ادبیات فارسی:
بازجستِ شاخۀ گمشده شجره تصوّف نقشبندی ماوراءالنّهر
در سدههای 12 و 13 هجری
نویسندگان : یلدا آزرمی و نجف جوکار
چکیده
طریقت صوفیانة «نقشبندیه» به بنیادگذاری بهاءالدّین نقشبند که از دل جریان تصوّف خواجگان در ماوراءالنّهر سربرآورد، در سیر تحوّل و تطوّر خود با عبور از مرزهای جغرافیاییِ مولد و منشأ خود و با ایجاد رابطه با نهاد قدرت و ورود در عرصة سیاست، توانست به یکی از ماناترین و مؤثرترین سلاسل صوفیّه و جریانهای دینی آسیای مرکزی بدل شود؛ اگرچه تصوّف نقشبندیه، طریقتی ایرانی محسوب میشود، پژوهشهای علمی ناچیزی در ایران دربارة آن انجام یافته است؛ بنابراین، ضرورت و اهمیّت توجّه به پیشینة فرهنگی حوزة ماوراءالنّهر بهعنوان بخشی از ایران کهن، ریشهشناسی سیر عرفان و تصوّف در منطقه و بررسی سیر ظهور و تطوّر نقشبندیه موجب شده است تا در این مقاله با استفاده از منابع اسنادی و با شیوة تاریخنگارانه و موردپژوهانه و با بهرهگیری ازیگانه نسخة خطی تحفةالرّسول و فرید المکتوبات، نوشتة میراحمد کشّی، از صوفیان تصوّف نقشبندی ماوراءالنّهر، به بازجست شاخهای کوچک و گمشده از تصوّف نقشبندی در دیار فرارودان پرداخته شود. فرضیة این پژوهش بر آن است که با شناسایی برخی از شخصیّتها و آثار و رسالهای کمتر شناختهشده از طریقت نقشبندی، به ترسیم شاخهای فرعی از شجرهنامة سلسلة پرگروندة نقشبندیه دست یابد.