آمریکا عامل اصلی حضور داعش در افغانستان
پیرمحمد ملازهی در یادداشتی نوشت: اولین کشوری که از افزایش بحران امنیتی در افغانستان سود میبرد، آمریکاست؛ زیرا افزایش بحران در این کشور باعث میشود که افزایش نیروهای آمریکا در افغانستان توسط دونالد ترامپ و هدر دادن میلیاردها دلار هزینه را که برخلاف وعدههای انتخاباتی خود که از باراک اوباما انتقاد شدیدی مبنی بر نگه داشتن نیروهای امنیتی آمریکا در افغانستان کرده بود، قابل توضیح کند.
اکنون آمریکا دلایل قوی تری در اختیار دارد که هم نیرو در افغانستان افزایش دهد و هم مأموریت نظامیان آمریکایی را که اوباما در سطح مستشاری محدود کرده بود، گسترش دهد و آنها را به طور مستقیم وارد جنگ سازد. در مقابل دورنمای صلح برای مردم مظلوم افغانستان با حملات انتحاری داعش تاریکتر از گذشته خواهد شد. انفجارهای انتحاری در کابل نگرانیهای جدی از ضعفها و خلأهای امنیتی به وجود آورده است. در انفجارهای اخیر که نیروهای دولتی با کسبهای که مظنون به فروش مواد مخدر و مشروبات الکی بودند درگیر شدند؛ یک بار دیگر ابعاد خطرناک نفوذ حملات انتحاریها را در کابل مورد تأکید قرار داد. عنصر انتحاری که بدون مانع خاصی خود را به محل رسانده بود و توانست خود را در کنار نیروهای ضد شورش منفجر کند و باعث کشتار گروهی از نظامیان شود، به درستی نشان داد که خلأهای امنیتی جدی در افغانستان وجود دارد.
از طرفی دیگر، داعش مسئولیت این انفجار همچون انفجارهای قبلی در کابل را برعهده گرفت. اکنون این پرسش مطرح است که داعش چگونه توانسته است بعد از شکست در عراق و سوریه خود را به افغانستان برساند. واقعیت آن است که ادعاهای ضد و نقیض وجود دارد که به راحتی و با ضریب اطمینان قابل قبولی نمیتوان درباره آنها قضاوت و عاملان اصلی را ردیابی کرد. اما نفوذ و فعال شدن داعش در افغانستان با هدف تداوم جنگ و بحران امنیتی در این کشور در ارتباط است و از همین زاویه لازم است به دنبال حامیان و انتقال دهندگان داعش به افغانستان بود و به پیامدهای امنیتی آن توجه ویژهای کرد.
از طرفی دیگر، عملیات انتحاری داعش اختلافات داخلی را در کابل دامن میزند و این با وجود آن است که دولت وحدت ملی بیش از هر زمان دیگری نیازمند حفظ وحدت ملی است. حتی اگر به هردلیلی بخشی از طالبان تمایل به مذاکره و پذیرش راه حل سیاسی شراکت در قدرت را بپذیرند، بخشهای دیگر آن از این ظرفیت برخوردار هستند که از طالبان میانه روتر جدا و به داعش بپیوندند؛ بنابراین داعش پرچم جدیدی است که مخالفان صلح در افغانستان در حال برافراشتن آن هستند و گمان میرود پروژه خطرناک تری باشد که تنها به ناامن سازی در افغانستان بسنده نخواهد کرد و بساط خلافت خراسان را در کل منطقه از آسیای مرکزی، قفقاز جنوبی، ایالت سین کیانگ چین گرفته تا افغانستان، پاکستان، ایران، هندوستان و بنگلادش و مسلمانان شرق آسیا گسترش دهد.
در چنین نگاهی میتوان گفت، داعش از این ظرفیت برخوردار است که همچون ابزاری راهبردی وسیله تصفیه حساب دستگاههای امنیتی منطقهای و بین المللی قرار بگیرد و اینکه هرکدام از طرف ها، دیگری را مسئول حضور داعش در افغانستان اعلام میکند بی ارتباط با افزایش رقابت قدرتهای منطقهای و بین المللی قابل فهم نمیشود. اینکه داعش خود آگاه به این موضوع باشد یا نباشد حایز اهمیت نیست، از قضا اگر آگاه نباشد بهتر است و خطر یاغی گری را در مقاطعی خاص کاهش میدهد. جدا از همه واقعیتهای پنهان از حضور داعش در افغانستان میتوان گفت: داعش پروژه جدید ادامه جنگ و بحران در افغانستان و منطقه است و طالبان بتدریج موضوعیت خود را ازدست خواهند داد و داعش دیر یا زود جانشین طالبان میشود و به احتمال زیاد در همان حال که جنگ را در افغانستان ادامه خواهد داد بتدریج سطح ناامنیها را از افغانستان به مناطق همجوار گسترش خواهد داد.
روسیه، یخ مذاکره با طالبان را آب می کند؟
آوا : وزارت خارجه روسیه خواستار مذاکرات فوری و مستقیم میان دولت افغانستان و طالبان شده و گفته است که مسکو حاضر است میزبان این مذاکرات باشد.
در بیانیه وزارت خارجه روسیه آمده است:”ما پیشنهاد میکنیم که مذاکرات میان دولت افغانستان و گروه طالبان برای پایان دادن به جنگ داخلی در این کشور باید در اسرع وقت و به صورت جدی آغاز شود. مسکو آماده ارائه یک طرح کاری برای مذاکرات مستقیم و فوری میان دوطرف است.”
در این بیانیه همچنین تجربه تلاشهای جامعه بینالمللی برای با ثباتسازی و تقسیم قدرت در افغانستان “غیر مؤثر” خوانده شده و بر آغاز یک روند صلح بر اساس قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل تاکید شده است.
این بیانیه در حالی منتشر شده است که سرگی لاوروف؛ وزیر خارجه روسیه، برای شرکت در نشست وزرای خارجه کشورهای عضو شورای امنیت سازمان ملل به نیوریارک رفته است.
این نشست قرار است در ۱۹ جنوری، زیر عنوان “شراکت منطقهای در افغانستان و آسیای مرکزی به عنوان مدلی از استقلال، امنیت و توسعه” برگزار شود.
این در حالی است که روسیه، پیش از این، دست کم سه بار، میزبان مذاکراتی به منظور زمینه سازی برای گفتگوهای مستقیم میان طالبان و دولت افغانستان با شرکت چند قدرت منطقه ای دیگر، بوده است.
از جانب دیگر، کارشناسان می گویند که روسیه از اصلی ترین قدرت های خارجی بوده که برای نخستین بار در زمینه مبارزه با داعش در افغانستان اعلام آمادگی برای همکاری کرده و همواره نسبت به توسعه حضور تروریزم از افغانستان به آسیای مرکزی، هشدار داده است.
با این حساب و با توجه به شک و گمان های گسترده ای که در خصوص میزان جدیت دولت افغانستان و همچنین قدرت های غربی به رهبری ناتو و امریکا در مبارزه با داعش، به وجود آمده، اینکه روسیه تلاش کند به سراغ اصلی ترین و عملگراترین جریان ضد داعش یعنی شبه نظامیان طالبان برود، هرگز دور از امکان و انتظار نیست.
روسیه در صدد متوقف کردن داعش در افغانستان، سوریه، عراق و هر جای دیگر خاور میانه و دنیای اسلام از هر طریق ممکن است و در این میان، برقراری رابطه با طالبان نیز یکی از همان گزینه ها محسوب می شود.
در اینجا هیچ اهمیتی ندارد که وسیله مورد استفاده برای رسیدن به هدف یادشده، مشروعیت دارد یانه، مهم نتیجه ای است که باید به دست بیاید.
پیش از این، روس ها سعی کردند از راه نظامی، به طالبان نزدیک شوند و اکنون همین کار را از راه میزبانی سیاسی از مذاکرات دولت و طالبان می خواهد انجام دهد.
از جانب دیگر، صرف اعلام پشتیبانی از دولت افغانستان نیز به معنای آن نیست که روس ها تعهدات گسترده ای در حمایت نظامی از دولت در قبال تروریزم بر عهده می گیرند.
ضمن آنکه این امر با همکاری و تماس روس ها با طالبان، در تعارض آشکار قرار دارد و اصولا نمی توان میان این دو موضع، به صورت منطقی، جمع بست.
این چیزی شبیه تفاوت ماهوی و منطقی موجود میان حرف و عمل پاکستان است که از یکسو حمایت و پشتیبانی خود را از دولت افغانستان و روند دموکراتیک در کشور اعلام می کند و از جانب دیگر، طالبان و تروریزم را تقویت می کند.
با این حال، درخواست برقراری مذاکرات فوری میان دولت و طالبان از سوی روس ها، نشانگر آن است که روس ها با این رویکرد، در صدد جلب اعتماد و توجه دولت افغانستان هستند؛ اعتماد و توجهی که پیشتر در اثر نارضایتی افغانستان از تماس های سری، اطلاعاتی و حتی شاید همکاری های نظامی روسیه و طالبان، مخدوش شده بود.
اگر روسیه بتواند دولت و طالبان را بر سر یک میز بنشاند، این تحولی مهم برای دولت افغانستان محسوب می شود و بی تردید نقش آفرینی سیاسی روسیه را در بازی های جاری افغانستان، برجسته تر خواهد کرد؛ زیرا تاکنون هیچ قدرتی نتوانسته این آرزوی دولت افغانستان را به طور کامل، برآورده سازد.
روسیه با این اقدام می خواهد نفوذ خود در افغانستان را افزایش دهد و به این ترتیب با ایجاد نوعی هماهنگی و در نهایت آشتی میان طالبان و دولت، خطر رو به رشد داعش در افغانستان را از میان ببرد.
با این وجود، تحقق این ایده، تا حدود زیادی بستگی به واکنش امریکا و هم پیمانانش در ناتو نیز دارد. با توجه به سیطره سنگین آنها بر سرنوشت سیاسی و امنیتی افغانستان، بعید است که دولت افغانستان، مجاز به باز کردن یک کانال ارتباطی استراتژيک با روس ها باشد.
آسیای مرکزی و افغانستان، منطقهای مساعد برای استقرار تروریستها
یک کارشناس روس در ویدیو کنفرانس “بیشکک – آستانه – ایروان” با موضوع تهدیدات افراط گرایی مذهبی در کشورهای مشترکالمنافع گفت: آسیای مرکزی و افغانستان مراکز بالقوه برای استقرار تروریستها هستند.
به گزارش ایسنا، به نقل از رایزنی فرهنگی ایران در قزاقستان، بنا به گفته آندره کازانتسیف، در سراسر قلمرو کشور های شوروی سابق مقابله نظامی با تروریسم و افراط گرایی وجود دارد اما مقابله غیر نظامی در سطح کافی نیست. یعنی دولتها با پدیدههای تروریسم و افراط گرایی مبارزه میکنند، اما حاضر نیستند مسائل استخدام و گرایش افراد به جریانات افراطی را حل و فصل کنند، زیرا تحت کنترل قرار دادن همه شهروندان غیر ممکن است.
این کارشناس روس، همچنین با اشاره به حضور افراط گرایان در میان گروههای جنایی در کشورهای مشترکالمنافع آن را یک پدیده نگران کننده نامید. وی در این زمینه گفت: گرایش و پیوستن مهاجران کاری به جریانات افراطی یک مسئله است، اما وقتی رهبران گروههای جنایی شروع به تبلیغ ایدههای مذهبی و افراطی میکنند این مسئله بسیار جدی و نگران کننده میشود، زیرا آنها از پول و وسایل بیشتری برخوردار هستند.
افغانستان | ترامپ دست به دامن هالیوود شد
به گزارش خبرگزاری تسنیم، «ویلیام استور» سرهنگ دوم بازنشسته ارتش آمریکا در «هافینگتون تایمز» نوشت: فیلم «12 قدرتمند» در 19 ژانویه اکران عمومی خواهد شد. بسیاری از پیش نمایش این فیلم را هنگام تماشای بازیهای پلیآف لیگ «ان.اف.ال» دیدهام. این فیلم به عنوان نخستین پیروزی آمریکا در «جنگ علیه تروریسم» معرفی میشود و براساس رمان محبوب «سربازان سوار» ایجاد شده است.
در این فیلم نیروهای ویژه آمریکایی سوار بر اسب به جنگ افغانستان میروند؛ خلاصه داستان به شرح زیر است:
«12 قدرتمند» روایتگر روزهای پس از حادثه یازده سپتامبر است هنگامی که یک تیم نیروهای ویژه آمریکا به فرماندهی فرمانده جدید خود «میچ نلسون» برای انجام ماموریتی بسیار خطرناک به افغانستان اعزام میشوند.
وقتی این نیروها به مناطق کوهستانی صعبالعبور در افغانستان میرسند باید «ژنرال دوستم» فرمانده ائتلاف شمال را برای ملحق کردن نیروهایش برای جنگ با دشمن مشترک یعنی طالبان و القاعده متقاعد کنند.
علاوه بر فائق آمدن بر عدم اعتماد متقابل و اختلاف فرهنگی گسترده، آمریکاییها که به استفاده از تجهیزات مدرن جنگی عادت دارند، باید تکنیکهای ابتدایی سربازان سوار افغان را اتخاذ کنند.
این متحدان جدید در ماموریت خود با دشمنی روبرو میشوند که شمار آنان بیشتر است، به مراتب مجهزتر هستند و کسی را نیز اسیر نمیگیرند.
فکر نمیکنم برای هیچکس تعجب برانگیز باشد که با وجود تمام این مشکلات و دشمنی بیرحم، نیروهای آمریکایی در نهایت پیروز میشوند.
تماشای پیش نمایش این فیلم در تلویزیون تجربهای سوررئال است و این حس را به شما القا میکند که سوارهنظام آمریکا جنگ افغانستان را در سال 2001 پیروز شدند. هیچ وقت این فکر را نمیکنید که در سال 2018 و پس از 17 سال نیروهای آمریکایی همچنان در افغانستان در حال جنگ هستند، طالبان مناطق گستردهای از افغانستان را در دست دارد و آمریکا در جنگ با این گروه در حالت بنبست قرار دارد.
در حالی که آمریکا در جنگ افغانستان به بنبست خورده است هالیوود یکی از قسمتهای نخستین روزهای این جنگ را انتخاب کرده و فیلمی مانند «سربازان سوار» را ساخته که «جان وین» ستاره فیلمهای وسترن در آن ایفای نقش کرده بود.
غرب وحشی با نیروهای خود به عنوان کلانتر جدید به افغانستان بازگشته و طالبان نیز در این فیلم نقش «وحشیها» در فیلمهای کلاسیک وسترن را دارند.
این همانند این است که ژاپنیها فیلمی را درباره جنگ جهانی دوم بسازند که در حمله به «پیرل هاربر» (حمله ناگهانی جنگندههای هوایی ژاپن به پایگاه نظامی آمریکا در هاوایی) آغاز و پایان یابد.
اگر به یاد آورید ترامپ در زمان کاندیداتوری خود گفت که وقتی رئیس جمهور شود مردم آمریکا آنقدر پیروز خواهد شد که از آن خسته شوند!
شاید این ادعا در فیلمها قابل باور باشد.
افشای بسته ۱۱ مادهای از خواستههای حزب جمعیت اسلامی در مذاکره با دولت کابل
به گزارش خبرگزاری تسنیم، در حالی که پیش از این نیز برخی رسانهها درباره محتوای بسته یازده مادهای حزب جمعیت اسلامی گمانهزنی کرده بودند اما «تلویزیون یک» اعلام کرد که به محتوای این درخواستها دست یافته است.
بر اساس ادعای این رسانه افغانستانی، نمایندگان حزب جمعیت اسلامی و ارگ ریاست جمهوری افغانستان پس از اعلام برکناری عطا محمد نور از ولایت بلخ هفت بار تکنون دیدار و گفتوگو کردهاند.
تلویزیون یک یازده خواسته حزب جمعیت اسلامی را به شرح زیر اعلام کرد.
– لغو دستور برکناری عطامحمد نور از ولایت بلخ
– تشکیل کمیسیون تعدیل قانون اساسی تا یک ماه دیگر و سپس آوردن تعدیل در این قانون
– تعدیل قانون انتخابات طی دو ماه
– گزینش دوباره اعضای کمیسیونهای انتخاباتی افغانستان
– اعلام جدول زمانی انتخابات پارلمانی و شورای شهرستانها تا کمتر از چهار ماه دیگر
– برگزاری لویه جرگه تعدیل قانون اساسی 10 روز پس از اعلام نتیجه انتخابات پارلمانی
– آغاز روند توزیع شناسنامههای الکترونیکی (زمان مشخص نشده است)
– تاکید بر سهم جمعیت اسلامی در توافقنامه حکومت وحدت ملی
– ارائه گزارش روشن درباره حمله انتحاری به مراسم جنازه «سالم ایزدیار» حداکثر تا دوماه دیگر
– ایجاد شورای عالی رهبران جهادی و سیاسی با هدف تحکیم مناسبات دولت با مردم تا دو ماه
– ایجاد کمیسیون اجرای توافقنامه حزب جمعیت اسلامی با ارگ ریاست جمهوری و امضای این توافقنامه از سوی اشرف غنی و صلاحالدین ربانی
این منابع گفتند که رئیس جمهور افغانستان با امضای این توافقنامه بویژه ابقای عطا محمد نور به عنوان والی بلخ، مخالف است. هیئتهای مذاکره کننده دو طرف هنوز درباره این موضوع اظهارنظری نکردهاند.
برکناری والی بلخ و تلاش ریاست جمهوری افغانستان برای معامله با ژنرال «دوستم»
پس از اعلام برکناری عطامحمد نور از سوی ریاست جمهوری افغانستان، تنشها بین حزب جمعیت اسلامی با دولت افزایش یافته است. برخی از کارشناسان میگویند که دولت کابل برای برکناری والی بلخ تلاش میکند تا با دوستم وارد معامله شود.
به گزارش خبرگزاری تسنیم به نقل از «خاورمیانه»، طی هشت ماه گذشته دولت افغانستان و اعضای اپوزیسیون با ژنرال «عبدالرشید دوستم» معاون اول رئیس جمهور این کشور که در ترکیه به سر میبرد، دیدار و رایزنی کردهاند.
گفته میشود که دولت افغانستان بارها خواسته تا ژنرال دوستم را تطمیع کند اما این تلاشها نتیجهای نداشته است.
حال در موضوع برکناری «عطا محمد نور» والی بلخ رایزنیهای حزب جمعیت اسلامی و ریاست جمهوری افغانستان برای جلب حمایت ژنرال دوستم ظاهرا افزایش یافته است.
برخی از کارشناسان میگویند که در انتخابات سال 2014 ژنرال دوستم سبب برنده شدن تیم «تحول و تدارم» به رهبری اشرف غنی شد اکنون نیز برای پیروزی در شمال افغانستان حمایت وی لازم به نظر میرسد.
البته پرسشهای بسیاری مانند سرنوشت توافق ژنرال دوستم با دولت یا اپوزیسیون و گزینههای احتمالی ریاست جمهوری افغانستان همچنین برخی دیگر از موضوعات همچنان بیپاسخ مانده است.
ژنرال دوستم پس از اتهام آزار و اذیت تحت عنوان پرونده «احمد ایشچی»، گفته میشود که به ترکیه تبعید شد و نیز بارها تلاشش برای بازگشت به افغانستان هم موفقیت آمیز نبوده است.
چندی قبل هواپیمای حامل دوستم توسط برخی جریانهای داخلی یا خارجی اجازه فرود نیافت و به ترکیه بازگشت.
جنرال دوستم: طلسم دکتر غنی شکسته شده وباید استعفا دهد
براساس خبر منتشره غیررسمی، جنرال دوستم رهبر جنبش ملی -اسلامی و از ارکان عمده تشکیلات دفاعی «شورای نجات» دردیدار با هیات اعزامی غنی- عبدالله به انقره صریحا خواستار استعفای دکترغنیوبرگزاری لویه جرگه شده است.
جناب امان «مصور» بربنیاد یافته های تازه از مجاری هیات نماینده گی وابسته به جنرال دوستم که اخیرا به خواهش دکترغنی به ترکیه سفر کرده اند، نکات کلیدی مهمی را همرسانی کرده است.
درین اطلاع جدید به نقل از جنرال دوستم گفته شده است که اکنون طلسم دکتر غنی درهم شکسته ورژیم درآستانه اضمحلال است.
نکات عمده ای که جناب «مصور» ذکر کرده، بیانگر قاطعیت و تحلیل خونسردانه فرمانده بی انحراف ضد تروریزم ( جنرال دوستم) دربرابر برنامه های سبوتاژی ارگ به هدف پاشاندن محور «شورای نجات» برای افغانستان است.
جنرال دوستم درمحضر هیات اعزامی گفته است که ما درسرکوب تروریزم تعهد میهنی داریم و دنبال گرفتن امتیاز دولتی نیستیم. جنرال دوستم تصریح کرده است که ترفند غنی نمی تواند باعث انحلال شورای نجات شود وموصوف باید از یکه تازی و نظام تک قومی انصراف دهد. معاون اول دولت افغانستان که طی یک کودتا از داخل ارگ در تبعید اجباری در ترکیه به سر می برد توضیح داده است که دیگر هیچ وسیله ای برای حکومت درحال مرگ درکابل وجود ندارد.
جنرال دوستم با تکیه برتجارب گذشته گفته است که اگر این حلقه کوچک از نظر نظامی «دم راستی» پیدا کند تیغ خونبار خود را دو باره بر گردن حریفان سیاسی فرو خواهد برد، بنا برین راه نجات حکومت کنونی حرمت گزاری به اراده مردم، استعفای دکترغنی و راه اندازی لویه جرگه است.
عبدالله عبدالله در نقش یک ترنسجندر
نوعیت لباس و علایق مفرط به آرایش
(شهزاد آریاپور)- جمهوری اعتماد
توجه به اصطلاح ترنسجندر دراین نوشته بلحاظ دو شخصیتیبودن، مبهم بودن و دو رویی بودن داکتر عبدالله است، و سعی برآن نیست که کرامت انسانی ترنسجندر( دوجنسه ) ها آسیب پذیر شود؛ چون عبدالله همانگونه از نظرهویتی در میان قندهار و پنجشیر قرار دارد و نمیتواند یکی آن را انتخاب کند، در موقف گیری های سیاسی نیز سرخورده و سردرگم است. افزون برآن علایق مفرط او به نوعیت لباس و آرایش در جامعه سنتی و مرد سالار چون افغانستان شان و شخصیت مردانگی او را همواره مورد پرسش قرار داده است، ازهمینروی است که من فکر میکنم او نقش یک ترنسجندر را در سیاست افغانستان بازی میکند، دوجنسه بودن او در زمینههای مختلف قابل تامل است.
هویت و قومیت
عبدالله عبدالله از نظر هویتی در میان ولایتهای قندهار و پنجشیر که هر دو نقش مهم سیاسی در افغانستان دارند قرار گرفته است، او تا هنوز نمیداند که خود را پنجشیری بگوید و یا قندهاری. به همین لحاظ گاهی در سخنرانیها دیده شده که وی خود را متعلق به قندهار خوانده، درحالیکه وابستگی سیاسی و مردمی با پنجشیر دارد. بنابرین وی یک قندهاری- پنجشیری است. و این خاصیت هویتی برای او شرایط شبیه آدمیان نیمه مرد و نیمه زن را خلق کرده که در یک جنس تعریف نمیشوند. به همین لحاظ است که در تصمیمگیرهای سیاسی او یک آدم دلهره و دلواپس است، او نه از هویت تاجیکها و تمدن فارسی زبانان دفاع میتواند و نه هم پشتون خالص شده میتواند، در میان این دو هویت قومی تلفیق شده است.
نقش حکومتی
عبدالله عبدالله با اتکای به آرای و حمایت مردم پس از کشمکشهای انتخاباتی سرانجام به ریاست اجراییه تن داد، هرچند او پیروز انتخابات پنداشته میشد، درحالیکه نهاد ریاست اجراییه در قانون اساسی افغانستان جایگاهی حقوقی ندارد. از همینروی نقش وی در ساختار دولتی تعریف نا شده باقی مانده است، او در سیاست و ساختار کشور نیز هممانند یک ترنسجندر است، نه اپوزسیون و مخالف دولتی است که با نقد نهادهای حکومتی طرح و برنامه ارایه بدهد و نه هم از صلاحیت لازم برخودار است که اعمال قدرت نماید. او در میان طیف سیاستمداران افغانستان نمیداند که نقش او در کجا است، گاهی از خود نقش اپوزسیون را به نمایش میگذارد و گاهی هم اکت یک مقام صلاحیت دار مینماید. درحالیکه با سپری شدن سه سال حکومت وحدت ملی بوضوح دیده شده که او در میان اپوزسیون و مقام صلاحیت قرار دارد.
نوعیت لباس و علایق مفرط به آرایش
انتخاب لباس و علایق افراطی عبدالله به آرایش، او را در میان خاصیتهای مردانه و زنانه قرار داده است که این نگرش در جامعه مرد سالار همرقم افغانستان معمول نیست که مردها به پیمانه او دنبال آرایش و زیبایی ظاهری باشند. علاقمندی به آرایش و زیبایی از نظر روانشاسان بیشتر جزء خصلتهای زنها پنداشته میشود تا مردها؛ چون زنها موجود پر عاطفه هستند که به زیبایی شان میبالند. دیده میشود با همه انتقادهای که متوجه او است، او وابستگی عاطفی به آرایش دارد، بنابرین از نظر روانی در انتخاب لباس او با خاصیتهای زنانه و مردانه و یا بهتر بگویم همان ترنسجند میباشد.
نکتهی اخیر
در شرایطی که افغانستان به پارچهها و قطبهای متخلف تقسیم شده انتظار نمیرود که او به یکی از سمتها لنگر کند، او شیبه یک ترنسجندر در میان همه جناحها باقی میماند. از نظرهویتی او نه از پشتونهای قندهار میشود و نه هم از تاجیکهای شمالی و پنجشیر، و از نظر سیاسی او نه مدافع سنگر و ارزشهای احمدشاه مسعود شده میتواند و نه هم جرات رفتن به پایگاه افغان ملتیها را دارد. عبدالله مثل سالیان پیش شیبه یک ترنسجندر ( دو جنسه) در میان سیاستگران افغانستان باقی خواهد ماند؛ چون این خاصیت او ریشه در هویت، روان و شخصیت او دارد، که او را به تمام معنی به یک ترنسجندر مبدل ساخته است.
روشهای جدید چین برای تأمین منافع کلان از افغانستان
«حسین اسوبعلی اف» کارشناس مسائل منطقه و مدیر مرکز پژوهشی «راهحلهای عاقلانه» در قرقیزستان در یادداشت اختصاصی که در اختیار خبرنگار خبرگزاری فارس در دوشنبه قرار داد، به بررسی انگیزه و اهداف چین از کمک به ایجاد پایگاه نظامی در ولایت «بدخشان» افغانستان پرداخته است.
در این یادداشت آمده است: از زمان اعلام استراتژی جدید چین تحت عنوان «یک کمربند-یک جاده» در سال 2013 که طی سفر «شی جین پینگ» رئیس جمهور چین به کشورهای آسیای مرکزی صورت گرفت، این نکته برجسته شد که چین به تدریج در تلاش برای تبدیل شدن به قدرت برتر اقتصادی دنیا میباشد تا نه تنها روی فرآیندهای اقتصادی جهانی تأثیر بگذارد بلکه در حل و فصل مسائل امنیتی بینالمللی نیز سهیم شود.
یکی از ویژگیهای اقدامات سیاست خارجی چین این است که هیچگاه از اصول مطرح کرده خود منصرف نشده بلکه با توجه به تغییر و تحول بسیار سریع شرایط داخلی و خارجی، با طرح ایدههای جدید این اصول را تجدید و تکمیل میکند.
چنانچه قبلا ایده توسعه «جامعه هماهنگ» که یک نوع تعادل بین توسعه داخلی چین و مشارکت در فرایندهای جهانی اقتصادی و سیاسی را در نظر داشته و از کشورهای همسایه دعوت میکرد تا از توسعه سریع اقتصادی چین نفع متقابل برند، دکترین یک کمربند – یک جاده این اصل را به استثنای یک مورد حفظ کرده است.
آن اصل این است که اکنون چین آمادگی خود برای پذیرش مسئولیت بیشتر و سهیم شدن در توسعه جهانی را به نمایش گذاشته و این پیام را میدهد که در زمینههای تأمین ثبات و توسعه داخلی به موفقیتهای قابل توجهی دست یافته است.
همانگونه که رسانههای گروهی با استناد به صحبتهای «دولت وزیری» نماینده وزارت دفاع افغانستان گزارش دادند، با حمایتهای مالی چین در ولایت بدخشان پایگاه جدید نظامی نیروهای مسلح ایجاد خواهد شد.
توافق مربوطه طی سفر هیئتی به ریاست «طارق شاه بهرامی» وزیر دفاع افغانستان به چین صورت گرفت.
این مقام نظامی افغانستان ضمن ملاقات با «چانگ وانکوان» وزیر دفاع چین و سایر مقامات نظامی این کشور مسائل همکاریهای امنیتی را مورد بحث و بررسی قرار داده، از جمله در زمینه مبارزه مشترک با تروریسم در ولایت بدخشان و همچنین شمال افغانستان به توافق رسیدند.
بر اساس مطالب برخی از رسانهها و همچنین دیدگاههای کارشناسان، دلیل اصلی تشدید فعالیتهای چین در افغانستان نیاز به تقویت مبارزه با تروریستهای «اویغورتبار» میباشد که به داعش پیوستند.
شمار ایغورتباران در ترکیب گروه تروریستی داعش 3 تا 4 هزار نفر میباشد و چین از احتمال نفوذ آنان به منطقه خودمختار «سینکیانگ» اویغور نگران میباشد.
با این حال لازم است در جهت شناسایی اهداف واقعی دولت چین توضیحاتی ارائه شود.
با توجه به ویژگیهای توسعه داخلی چین در زمینههای تأمین امنیت عمومی از سال 2013 تا 2017 میتوان گفت که چین به سرعت خود را با تهدیدات امنیتی در حال رشد در داخل سین کیانگ و خارج از آن انطباق داده است.
پس از وقوع برخی حملات تروریستی از جمله انفجار یک دستگاه خودرو در میدان «تیان آن من» در اکتبر 2013 و حمله به ایستگاهی در شهر «کنمینگ» در مارس 2014، چین با اتخاذ مجموعهای از تدابیر امنیتی موفق به ایجاد یکی از دقیق ترین و مؤثرترین سیستمهای مقابله با تهدیدات تروریستی شد.
با در نظر گرفتن اقدامات بی سابقه «پکن» برای شناسایی افرادی که در مناطق سوریه، عراق و افغانستان حضور یافتند از جمله در مرحله کنترل مرزی، با اطمینان میتوان گفت که در سال 2017 برای چین تهدید جدی نفوذ تروریستها به داخل این کشور وجود نداشته است.
چین با توجه به تواناییهای امنیتی خود این اطمینان را دارد که آن عده از اتباع کشور که در ترکیب گروههای تروریستی در خارج فعالیت داشتند، در اسرع زمان شناسایی و بازداشت خواهند شد.
بنابراین طرح این موضوع که چین با کمک به ایجاد پایگاه نظامی در بدخشان افغانستان میخواهد مانع ورود تروریستها به قلمرو خود شود، چندان درست نخواهد بود.
اصل مسئله به آن بر میگردد که چین به خوبی درک میکند که دولت مرکزی افغانستان برای کنترل قلمرو خود و از جمله ولایتهای شمالی به ویژه بدخشان مشکل دارد.
بنابراین کمک به دولت افغانستان در امر تأمین کنترل بر قلمرو خود و مبارزه با تروریسم در ولایتهای شمالی، برای چین و افغانستان وظیفه مهمتری به شمار میرود.
دلیل دیگر این است که بدخشان نه تنها با چین بلکه با تاجیکستان نیز که تهدیدات امنیتی از ناحیه ولایتهای شمالی افغانستان را احساس میکند، هم مرز میباشد.
بنابراین حضور پایدار نظامی نیروهای مسلح افغانستان در شمال، هم به مبارزه علیه مزدوران خارجی در بدخشان و هم به مقابله با طالبان کمک خواهد کرد.
این اقدامات متناسب با توافقات مقامات عالی نهادهای نظامی چین، افغانستان، پاکستان و تاجیکستان در ماه اوت سال 2017 در خصوص تبادل اطلاعات، گفتوگوهای امنیتی و همکاریهای عملی و همچنین سایر تلاشها در جهت ایجاد ساز و کار نظامی در منطقه میباشد.
این مهم اجازه میدهد تا همکاریهای بین کشورها در زمینه مبارزه با تروریسم، گشت مشترک مرزها، تمرینات نظامی و ضد تروریستی عملا شکل بگیرد.
نظامیان چینی در حال حاضر در گشتهای مشترک در دهلیز «واخان» افغانستان حضور یافتند.
واضح است که تأمین یک رژیم امنیتی پایدار در مناطق محل عبور مسیرهای جاده جدید ابریشم در چارچوب دکترین یک کمربند – یک جاده که 5 تا 10 سال آینده مبنای سیاست خارجی چین در قاره اوراسیا را تشکیل خواهد داد، از مهم ترین اهداف پکن میباشد.
البته در حال حاضر با توجه به وجود مشکلات متعددی در افغانستان نظیر حضور شبه نظامیان خارجی داعش، فعال شدن القاعده و طالبان، تداوم حضور نظامی آمریکا و موانع موجود بر سر راه مصالحه ملی نمیتوان با قاطعیت در خصوص به موفقیت دست یافتن برنامههای چین صحبت کرد.
با این وجود لازم است از تلاشهای چین برای ایجاد ثبات در افغانستان حمایت کرد زیرا ترکیبی از اقدامات اقتصادی و سرمایه گذاری و کمکهای نظامی، میتواند تبدیل به نسخه اصلی برای تأمین ثبات، امنیت و بازسازی افغانستان در بلندمدت شود.
ژنرالها سیاست خارجی پاکستان با افغانستان را تعیین میکنند
سفیر سابق آمریکا در اسلامآباد گفت که سیاستهای پاکستان در قبال افغانستان توسط ژنرالهای ارتش این کشور تعیین میشود و تعلیق کمکهای مالی به پاکستان نیز بعید است رویکرد این کشور را تغییر دهد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، «ریچارد اولسون» سفیر سابق آمریکا در اسلامآباد در یادداشتی در «نیویورک تایمز» نوشت سیاست خارجی پاکستان در قبال افغانستان توسط ژنرالهای پاکستانی اداره میشود.
وی درباره تعلیق کمکهای سالانه 1.3 میلیارد دلاری آمریکا به پاکستان نیز گفت: مجازات کشوری که در 16 سال گذشته از دشمنان آمریکا در افغانستان حمایت کرده ممکن است از لحاظ احساسی رضایت بخش باشد اما بعید است تغییر رویکرد دولت پاکستان را در پی داشته باشد.
پیش از این نیز «حسین حقانی» سفیر سابق پاکستان در واشنگتن اعلام کرده بود که ارتش کشورش با حمایت از مخالفان مسلح حکومت وحدت ملی در افغانستان در این کشور آتشافروزی میکند.
این دیپلمات سابق پاکستانی تاکید کرده بود ارتش باید به وظیفهاش که دفاع از حریم پاکستان است بپردازد نه اینکه تعریف سیاست کند.
حقانی گفته بود که ارتش پاکستان با گروههای جهادگرا ارتباط دارد و آمریکا باید این کشور را به طرفی سوق دهد که دولت پاکستان مردم خودش و کشورهای منطقه را تهدید نکند.
سهم 70 درصدی تاجیکستان در صادرات برق «کاسا 1000»
به گزارش خبرنگار خبرگزای فارس در دوشنبه، شرکت انرژی تاجیکستان در گزارشی اعلام کرد 70 درصد برقی که از طریق پروژه «کاسا 1000» به پاکستان منتقل خواهد شد مربوط به تاجیکستان و 30 درصد بقیه مربوط به قرقیزستان خواهد بود.
به این ترتیب، از طریق این پروژه قرار است تا 5 میلیارد کیلووات ساعت برق از تاجیکستان و قرقیزستان به پاکستان صادر شود که سهم تاجیکستان 3 میلیارد کیلووات را تشکیل خواهد داد.
با در نظر گرفتن ظرفیتهای فعلی انرژی، در صورت افزایش تقاضای برق، «دوشنبه» در فصل تابستان امکان صادرات بیشتر انرژی را دارد زیرا با راه اندازی مرحله اول نیروگاه برق آبی «راغون» در سال جاری میلادی انتظار میرود که ظرفیت صادرات این کشور افزایش یابد.
بنابه توافقات به دست آمده در چارچوب پروژه کاسا 1000 قیمت صادرات یک کیلووات ساعت برق 9.35 سنت خواهد بود.
پیش از این گزارش شده بود که پروژه مذکور در سال 2020 میلادی تکمیل می شود.
به نظر کارشناسان با راه اندازی این پروژه پاکستان مشکلات مربوط به برق که حداقل 5 میلیارد کیلووات ساعت عنوان میشوند را حل و فصل خواهد کرد.
افغانستان نیز حتی اگر به یک مصرف کننده برق کاسا تبدیل نشود سودی از انتقال برق تاجیکی و قرقیزی از طریق قلمرو خود به پاکستان به دست خواهد آورد.
تاجیکستان و قرغیزستان به نوبه خود امکان فروش برق اضافی خود با قیمت خوبی را به دست میآورند.
ارزش کلی این پروژه یک میلیارد دلار براورد شده است.
از این میان 314 میلیون دلار را تاجیکستان، 209 میلیون را قرغیزستان، 354 میلیون دلار را افغانستان و 209 میلیون دلار دیگر را پاکستان پرداخت خواهد کرد.
سرمایه گذاران بخش تاجیکی این پروژه مؤسسات مالی بین المللی از جمله بانک جهانی، بانک اروپا، بانک اروپایی بازسازی و توسعه، بانک اسلامی و دولت انگلیس به شمار میروند.
بانک جهانی برای احداث بخش تاجیکی این پروژه 45 میلیون دلار، بانک توسعه اسلامی 70 میلیون دلار و بانک اروپایی بازسازی و توسعه 110 میلیون دلار اختصاص میدهند.