فرزندخواندگی در افغانستان؛ سکوت در قانون، هیاهو در اجتماع
سید انوربیبیسی
آمار دقیقی از کودکانی که در افغانستان به فرزندخواندگی داده شدند، وجود ندارد
در افغانستان سرنوشت حقوقی کودکانی که والدینشان آنها را با رضایت خود به خانواده دیگری به فرزندی میدهند مبهم است.
شماری از این کودکان میگویند پس از سالها، هنگامیکه از واقعیت آگاه شدند، زندگیشان پر از فراز و نشیب شده و شماری هم به مشکلات روانی دچار شدهاند.
در افغانستان، قانونی در مورد فرزندخواندگی وجود ندارد. تنها قانونی در مورد سرپرستی اطفال یتیم موجود است.
بسیاری از کودکانی که دریافتند به فرزندی داده شدند، گلایهای ندارند و یا نمیخواهند در این مورد صحبت کنند.
در تلاش یافتن افرادی که با رضایت والدین به خانوادههای دیگر به فرزندی داده شدهاند، با دهها مورد برخوردیم اما بسیاری از آنها نمیخواهند هویتشان فاش شود.
خاطره را در یکی از صنفهای/کلاسهای دانشگاه ملاقات کردم. تنها نشسته بود. او ۲۳ سال دارد و دو سال اخیر زندگیاش را دلگیر کننده میخواند.
میگوید: “دو سال پیش فهمیدم که فرزندی هستم. در آغاز باور نمیکردم. مادربزرگم برایم گفت که من فرزندی هستم. در این خانواده از کودکی بزرگ شدم، باور کردنش دشوار بود. پس از جستجو فهمیدم که واقعا به این خانواده به فرزندی داده شدهام. این واقعیت روح و روانم را متاثر کرد و بسیار ناامید شدم.”
کودکانی مانند خاطره اکثرا به خانوادههایی به فرزندی داده میشوند که خودشان فرزند ندارد. خاطره نیز در نخست یگانه فرزند خانواده بوده اما پس از سه سال از فرزندی او، مادرخواندهاش صاحب یک فرزند پسر شده است.
خانواده فعلی خاطره در پرورش و آموزش او هیچ کوتاهی نکرده و خاطره حالا دانشجو است. اما میگوید سوالات زیادی در ذهنش به وجود آمده است.
خاطره میگوید: “از مادربزرگم پرسیدم که چرا مرا به فرزندخواندگی دادند؟ گفت مادر اصلیات دختر زیاد داشت و قصد سفر داشتند و تو را که تازه به دنیا آمده بودی، به فرزندی دادند. هر دقیقه در ذهنم سوالهای بیپاسخ مطرح میشود که چرا مرا به فرزندی دادند؟ در خانواده فعلی، برادرم هم برایم نامحرم است. به خانوادهها پیام دارم که آنگونه که من زجر میکشم، کودکانشان را به سرنوشت من دچار نکنند.”
خاطره میگوید گاهی طعنه فرزندی بودنش را میشنود و حالا تمام تلاش و امیدش این است که روزی پدر و مادر اصلیاش را پیدا کند و پاسخ سوالاتش را به دست آورد.
جزئیات فرزندخواندگی در افغانستان همیشه پنهان نمیماند. بسیاری از این قضایا میان خانوادههای آشنا و نزدیک صورت میگیرد و گهگاهی با تنش هم همراه میشود که ناراحتیهای روحی کودکان را به دنبال دارد.
فاروق به زن کاکایش به فرزندی داده شده بود اما دوباره به خانواده اصلیاش برگشت
میگوید که بین مادر اصلی و زن کاکایش درگیری لفظی رخ میدهد و پس از آن زن کاکایش، او را از خانه میکشد.
فاروق گفت: “باور نمیکردم و با خودم میگفتم عصبانی است و مادر حتی کودک خود را لت و کوب میکند. زمانی که وسایلم را بیرون انداخت و گفت دیگر به تو نیاز ندارم، باز هم بارها به اتاقش رفتم، ولی میگفت مادرم نیست … پس از آن برای مدت طولانی خسته و دلگیر بودم، اما برادران و خواهران خودم دلداریم دادند که ما با تو هستیم. مادر خودم هم بسیار همرایم محبت کرد.”
یادآوری این خاطرات هنوز برای فاروق تلخ است. از آن رویداد سالها گذشته اما او هنوز از قلم و کتاب گرفته تا وسایل سرگرمیاش را در خانهای که بزرگ شده بود، به یاد دارد.
هر چند آمار دقیقی از شمار کودکانی که به رضایت والدین به فرزندی داده شدهاند در دست نیست اما گفته میشود این رقم به هزاران مورد میرسد.
همه داستانهای فرزندخواندگی با شکایت همراه نیست. قصههای شیرینی هم در این بین شنیده میشود.
در حومه شهر کابل به خیمهای سر زدم که یک خانواده کوچی زندگی میکند و نزدیک به بیست سال پیش کودکی را به فرزندی گرفتهاند.
این مادر کوچی میگوید کودکی را که به فرزندی گرفته، آینده روشن خانوادهشان است، به همین دلیل او را به جای گوسفند چرانی به مکتب فرستاده است.
میگوید: “از فرزندان خودم بیشتر دوستش دارم. فرزندان خودم به حرفم گوش نمیکنند، اما بسیار مهربان است و گاهی که بیمار شوم، برایم بستر آماده می کند و می گوید مادر اینجا بخواب.”
فلک ناز، پسری است که در شیرخوارگی به خالهاش که فرزندی نداشته، به فرزندی داده شده و در نوجوانی از آن باخبر شده، او زندگی خوبی دارد و راضی است.
میگوید: “با آن که میدانم فرزندی هستم، مادر خواندهام را بیشتر از مادر اصلیام دوست دارم.”
در بین این داستانهای تلخ و شیرین در گوشه و کنار افغانستان، سوال مهم، مبهم بودن سرنوشت حقوقی این کودکان است.
پارلمان افغانستان چهار سال پیش قانون سرپرستی کودکان یتیم را تصویب کرد.
عبدالمجید غنی زاده، رئیس تقنین وزارت عدلیه افغانستان میگوید نه در قانون سرپرستی کودکان و نه در قوانین دیگر موضوع “فرزندی با رضایت والدین” ذکر نشده است.
او میگوید: “در عرف ما فرزندخواندگی و فرزندی گرفتن وجود دارد اما متاسفانه از لحاظ قانونی در این رابطه هیچ حکم صریح وجود ندارد. فعلا قانون سرپرستی اطفال را داریم، ولی در رابطه به اینکه یک فرد میتواند کودک را به فرزندخواندگی بگیرد، به نام خودش تذکره بگیرد و یا در آینده حق میراث داشته باشد، در این مورد کدام حکمی پیش بینی نشده.”
وزارت کار و امور اجتماعی افغانستان میگوید در دو سال گذشته هیچ فردی حاضر نشده سرپرستی کودکان یتیم پرورشگاهها را قبول کند، زیرا مراجعین میخواهند کودکان را به فرزندی بگیرند و در قانون فرزندی گرفتن اجازه نیست.
در شماری از کشورها قوانین اجازه میدهد افرادی که به فرزندی داده شدهاند، از این موضوع آگاه شوند. در افغانستان اما در برخی موارد به افراد گفته نمیشود که به فرزندی گرفته شدهاند و آنها تا پایان عمر از این حق محروم میشوند و نمیدانند پدر و مادر اصلیشان کیست.