از آسودگی تا گدایی؛ سفر پر درد عایشه از هلمند تا کابل
عایشه حالا در شهر کابل گدایی میکند
امروز نوزدهم اگوست مصادف است با روز جهانی بشردوستی. سازمان ملل متحد امسال این روز را با شعار “غیرنظامیان هدف نیستند” تجلیل میکند. جنگ و تبعات ناشی از آن در افغانستان و برخی از کشورهای جهان، غیرنظامیان را با دشواریهای بسیاری روبرو کرده است.
به بهانه این روز به دیدار زنی رفتم که در اثر جنگ، خانه و داراییاش را در هلمند ترک کرده، به کابل پناه آورده و حالا در جادههای این شهر گدایی میکند.
نیمی از صورتش را با چادر سیاه پوشانده، زنی سالمند که نمیخواست نامش را بگیرم. از او با نام مستعار “عایشه” یاد میکنیم.
عایشه از صبح تا شام، در جادهای در شرق کابل، گدایی میکند. چشمش به عابرین و افرادی که در موترها/خودروها از این محل عبور میکنند دوخته شده است.
خانوادهاش – چهار دختر و یک پسر – کمی دورتر از اینجا در خانهای کوچک، جایی که بیجاشدگانی دیگر نیز مستقر شدهاند، بسر میبرند.
عربستان سعودی مقصر شیوع وبا در یمن
پزشکان،عربستان سعودی را مقصر شیوع بیماری وبا در یمن می دانند.
به گزارش اسپوتنیک به نقل از مجله «لانست»، شیوع بیماری وبا که چندی پیش در یمن به ثبت رسید نتیجه قانونمند سیاست نظامی عربستان سعودی است که در جهت بی ثباتی اوضاع در منطقه سمتگیری شده است.
جوناتان کندی از دانشگاه سلطنتی «ماری» در لندن گفت:«ضربات هوایی ائتلاف به ریاست عربستان سعودی که باعث ویرانی بیمارستان ها و سیستم آبرسانی می شود، باعث آن شد تا مردم در شرایط غیر بهداشتی زندگی کنند. با توجه به نقشی که ائتلاف در ویرانی زیرساخت یمن بازی کرده است، جای بسی تعجب است که در «یونیسف» « سخاوتمندی» عربستان سعودی مورد تحسین قرار گرفت که 67 میلیون دلار برای مبارزه با وبا تخصیص داد».
عربستان سعودی متحد آمریکا و بریتانیاست. شرکت های این کشورها مقدار زیادی اسلحه و تکنیک آلات به الریاض می فروشند و وزارت دفاع کشور در سطح لجستیکی و جمع آوری اطلاعات به الریاض کمک می رساند. اینگونه اقدامات واشنگتن و لندن به ارتش سعودی کمک می کند یمن را مورد بمباران دائمی قرار بدهد و آن کشور را از راه دریا محاصره کند. بدین ترتیب آمریکا و بریتانیا نقش کلیدی در ایجاد شرایط مطلوب برای شیوع وبا بازی می کنند».
زنان با اندام گلابی شکل بیشتر عمر می کنند.
همه دلشان می خواهد اندام زیبایی داشته باشند. حال باید دید چه اندازه هایی بهترین اندازه ها به حساب می آیند. کمر باریک، سینه های برجسته و گردن دراز…ران ها چطور؟ در اینجاست که اختلاف سلیقه بروز می کند. بعضی ها از ران های لاغر خوششان می آید و دیگران از ران های تپل. شاید فکر کنید که این چیزها فقط با سلیقه افراد بستگی دارد و اهمیتی ندارد. اما شکل ران اهمیت دارد!
به گزارش اسپوتنیک، متخصصان دانشگاه «توبینگن» آلمان به این نتیجه رسیدند که چربی در ران ها بهتر از چربی در جاهای دیگر است. زیرا این نوع چربی می تواند در همان جا باقی بماند. در صورتیکه چربی در بخش فوقانی بدن- به ویژه در قسمت شکم- در داخل بدن جابجا می شود و در اطراف اعضای داخلی بدن —قلب و کبد- قرار می گیرند و باعث بیماری های قلب و کبد می شود.
میوه-گلابی و سیب
محققان با آنالیز خصوصیات فیزیکی هزاران داوطلب به این نتیجه رسیدند که بهترین شکل اندام بهتر است « گلابی» باشد تا «سیب». زیرا تمرکز چربی در بخش پایینی بدن، خطر ابتلا به بیماری های قلب و عروق را کاهش می دهد. بی خطر ترین جا برای انباشت چربی در بدن انسان-ران-است.
اردوغان از وزیرخارجه آلمان خواست « فضولی » نکند.
به گزارش اسپوتنیک به نقل از فرانس پرس، رجب طیب اردوغان رئیس جمهور ترکیه بطور خشنی از زیگمار گابرئیل وزیرخارجه آلمان انتقاد کرد. وزیر خارجه آلمان اردوغان را به«دخالت در کمپین ماقبل انتخاباتی در کشور متهم کرده بود».
اردوغان در سخنرانی که از شبکه تلویزیونی ترکیه پخش شد گفت:«او هیچ حد و مرزی حالی اش نیست! تو کی هستی که اجازه صحبت با رئیس جمهور ترکیه را بخود می دهی؟ فضولی نکن! سرت بکار خودت گرم باشد! او سعی می کند به ما درس بدهد. چه مدت است که وارد سیاست شدی؟ چند سال داری؟»
به گزارش اسپوتنیک به نقل از نشریه «حریت دیلی نیوز» اردوغان از ترک های ساکن در آلمان خواست در انتخابات قریب الوقوع شرکت نکنند. وزیر خارجه آلمان این فراخوان را «دخالت خشن در کمپین ماقبل انتخاباتی در آلمان» نامید.
انتخابات در بوندستاگ آلمان در روز 24 سپتامبر برگزار خواهد شد.
پاسخ روسیه به استقرار موشک های آمریکایی در رومانی
تحویل سامانه موشکی آمریکایی به رومانی عملی تحریک آمیز است.
به گزارش اسپوتنیک، فرانتس کلینسویچ، معاون اول رئیس کمیته شورای فدراسیون در امور دفاع و امنیت، تصمیم آمریکا جهت تحویل سامانه موشکی «هیمارس» را یک عمل تحریک آمیز نامید و منظور از این کار را وخیم کردن مناسبات روسیه-رومانی دانست.
به عقیده کلینتسویچ، آمریکا سعی می کند در اروپا دست به انگیزش بزند و هر جا که ممکن باشد به درگیری دامن می زند تا روسیه را به آن بکشاند. وی اطمینان داد که «پاسخ روسیه متناسب با اوضاع جدید خواهد بود».
استیو بنن، استراتژیست راست گرای ترامپ اخراج شد
دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا، پس از اخراج استیو بنن، استراتژیست ارشد کاخ سفید، در توئیتی از او تشکر کرده و گفته که آقای بنن در جریان مبارزات انتخاباتی با هیلاری کلینتون به او پیوسته بوده. مبارزاتی که او بسیار خوب توصیف کرده. آقای بنن پس از اخراجش گفته است که او همچنان اهداف جریانهای راستگرا را دنبال خواهد کرد. و به وب سایت خبری برایتبارت بر میگردد که گرایشهای راست افراطی دارد.
هادی نیلی از واشنگتن گزارش میدهد.
اعضای کمیته هنر کاخسفید هم استعفا دادند
تمامی اعضای کمیته هنر و انسانیت کاخسفید روز جمعه در واکنش به موضعگیری دونالد ترامپ به وقایع شارلوتزویل استعفا دادند.
اعضای این کمیته که نامهای آشنایی از دنیای هنر آمریکا در میان آنهاست با امضای نامهای گفتهاند حاضر نیستند با ادامه کار در این کمیته شریک جرم رییسجمهوری در موضعگیری سرشار از نفرتش باشند.
ملانیا ترامپ همسر رییسجمهوری آمریکا، به طور سنتی، دبیر افتخاری این کمیته بود.
کمیته هنر و انسانیت کاخسفید اولین بار در سال ۱۹۸۲ در دوره ریاستجمهوری رونالد ریگان شروع به کار کرد. از همان زمان همسر رییسجمهوری دبیر افتحاری کمیته بود که در همکاری با دولت و نهادهای خصوصی به دنبال ترغیب آمریکاییها به فعالیت هنری بود.
حالا کل پن هنرپیشه سینما و چاک کلوز از نقاشان شناخته شده آمریکایی همراه با تمامی دیگر اعضای کمیته هنر استعفا دادهاند.
در نامه تندی که خطاب به رییسجمهوری آمریکا نوشتهاند: “ارزشهای شما با ارزشهای آمریکا یکی نیستند. برتریطلبی و تبعیض جایی در میان ارزشهای آمریکایی ندارد. ما باید از این بهتر باشیم. از این بهتریم. اگر متوجه این موضوع نیستید، از شما میخواهیم که استعفا دهید.”
این استعفانامه ۱۷ عضو شورای هنر و انسانیت است که کل پن در توییتر منتشر کرده
در این نامه آمده “در پی حمایت شما از گروههای افراطی و تروریستی که هم وطنهای ما را درشارلوتزویل کشته و مجروح کردند چارهای جز محکومیت تمام عیار نیست. خودداری دولت از محکوم کردن فوری سرطان نفرت تنها آنهایی را قوی میکند که بد آمریکا را میخواهند. ما نمیتوانیم مثل مشاوران شما در بخش غربی کاخسفید گوشهای بنیشینیم و حرفی علیه صحبتها و اقدامات شما نزنیم. لطفا استعفای ما را بپذیرید.”
کاخ سفید در پی استعفای این کمیته گفته است رییسجمهوری از اوایل ماه جاری تصمیم گرفته بود این کمیته را منحل کند و بودجه آن را به نهادهای دیگر واگذار کند.
به گفته یکی از سخنگویان کاخسفید این کمیته اگرچه در گذشته اقدامات خوبی انجام داده اما در شکل فعلی هزینه کردن مالیات شهروندان آمریکا از این طریق کار مسئولانهای نیست
با وجود این موضعگیری هستند تحلیلگرانی که واکنش به این استعفا را از جنس واکنش پیشین رییسجمهوری به استعفای جمعی از مدیران شرکتهای بزرگ اقتصادی از شورای اقتصاد و تولید شغل کاخسفید دانسته اند.
چند روز پیش هم در پی استعفای شماری از این مدیران بزرگ اقتصادی ابتدا دونالد ترامپ در یکی از توییتهای خود نوشت هر کدام از این مدیران را میتواند با چندین مدیر دیگر جایگزین کند. اما در پی بالاتر رفتن تعداد استعفاها و بالاگرفتن موج انتقادها کاخ سفید کلا دو شورای اقتصادی را از اساس منحل کرد.
رابطه دنیای هنر آمریکا با رییسجمهوری از مدتها پیش رابطه پر تنشی بوده است؛ کارزار انتخاباتی آقای ترامپ حتی پیش از ریاستجمهوری هم برای پیدا کردن هنرمندانی که حاضر به پیوستن این کارزار باشند با دشواریهای زیادی روبرو بود.
اردوغان: احزاب آلمان دشمن ترکیه هستند
مرکل و اردوغان – رئیس جمهوری ترکیه از ترکتباران خواسته است به احزاب اصلی آلمان رای ندهند
رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه احزاب آلمان را به خصومت با کشورش متهم کرده و خواستار واکنش منفی شهروندان ترکتبار آلمان به آنان شده است.
رئیس جمهوری ترکیه در سخنانی در روز جمعه، ۲۷ مرداد (۱۸ اوت)، گفت که تمام احزاب ترکیه از جمله حزب دموکرات مسیحی آنگلا مرکل، صدراعظم آن کشور، “دشمن ترکیه” هستند.
آقای اردوغان در واکنش به اظهارات برخی مقامات آلمانی که گفتهاند جنبههایی از سیاستهای دولت ترکیه با موازین حقوق بشری مورد نظر اتحادیه اروپا همخوانی ندارد، گفت که “این آلمان است که مجموعه قواعد و قوانین اتحادیه اروپا را مرتبا نقض میکند.”
وی خطاب به شهروندان ترکتبار آلمان گفت: “من به همه هموطنانم در آلمان می گویم که احزاب دموکرات مسیحی، سوسیال دموکرات و حزب سبزها همگی دشمن ترکیه هستند، شما از احزابی حمایت کنید که دشمن ترکیه نیستند.” این سه حزب احزاب اصلی آلمان هستند و معمولا با تشکیل دولتهای ائتلافی، قدرت را در دست میگیرند.
‘حملات بزرگتری’ در اسپانیا برنامهریزی شده بود
پلیس اسپانیا میگوید مظنونان حمله اخیر در بارسلون و کمبریلز، برای اجرای یک یا چند حمله بزرگتر هم برنامهریزی کرده بودند.
به گفته پلیس اسپانیا انفجاری در روز چهارشنبه، در شهری در جنوب بارسلون رخ داد، که باعث شد مهاجمان مواد منفجره خود را از دست بدهند و به حملههای کوچکتری اقدام کنند.
ژوزف لوئیس تراپرو، رئیس پلیس کاتالونیا، میگوید حملات بارسلون و کمبریلز نسبت به حملات برنامهریزیشده “بدوی” بودند.
روز پنجشنبه در خیابانی توریستی در بارسلون ونی به میان جمعیت راند. ١٣ نفر در این حادثه کشته شدند. کمی بعد در اتفاقی مشابه در شهر کمبریلز پلیس پنج مظنون را در یک خودرو کشتند. زنی که در برخورد با این خودرو زخمی شده بود کمی بعد در بیمارستان درگذشت.
- عملیات گسترده برای یافتن مظنون اصلی حمله بارسلون
- آنچه از حملات مرگبار اسپانیا میدانیم
- خنثی شدن حمله دوم در پی کشته شدن ۱۳ نفر در بارسلون
پلیس اسپانیا عکسهای چهار مظنون را منتشر کرده که تصور میشود در این حملهها نقش داشتهاند.
موسی الکبیر، شهروند اسپانیایی ١٧ ساله، کسی است که ظن میرود عامل حمله خیابان رامبلا در بارسلون بوده باشد.
پیشتر پلیس به دریس الکبیر، برادر او مظنون بود، اما او به پلیس تسلیم شد و گفت مدارکش دزدیده شدهاند. ون مورد استفاده در حمله با استفاده از مدارک دریس الکبیر اجاره شده بود.
در محل انفجار روز چهارشنبه ٢٠ سیلندر گاز پیدا شد
پلیس اسپانیا این فرضیه را دنبال میکند که عاملان حملات پنجشنبه مدتی طولانی در شهر آلکانار، در جنوب بارسلون، مشغول برنامهریزی و آمادهسازی برای حملات خود بودند.
اما روز چهارشنبه انفجار مخازن گاز ساختمان محل حضور آنها را تخریب کرد. در این انفجار یک نفر کشته شد.
پلیس میگوید مخازن گاز برای یک یا چند حمله در بارسلون آماده میشد.
آتشنشانان در خانه منفجرشده در روز چهارشنبه ٢٠ سیلندر گاز پیدا کردند.
ایستگاه راه آهن «نیم» فرانسه تخلیه شد
علت تخلیه ایستگاه راه آهن با حضور مرد مسلح مرتبط بود.
به گزارش اسپوتنیک با استناد به نشریه «میدی لیبر» ایستگاه راه آهن شهر «نیم» در جنوب فرانسه به دلیل حضور یک یا جند مرد مسلح تخلیه شد.
ساعت 22 و 15 دقیقه به وقت مسکو پلیس، از مسافران خواست بسرعت ایستگاه را ترک کنند. گزارش شد که پلیس خبری در باره حضور یک یا چند مرد مسلح در ایستگاه دریافت کرده بود. از مردم خواسته شد تا اطلاع ثانوی به ایستگاه راه آهن نزدیک نشوند.
استراتژی «مککین» برای «ترامپ» الزامآور نیست/آمریکا باید از افغانستان خارج شود
یک نشریه آمریکایی نوشت که طرح ارائه شده سناتور ارشد جمهوریخواه آمریکا برای مداخله در تعیین استراتژی جدید این کشور در افغانستان الزام آور نیست، زیرا کنگره اعلام جنگ میکند اما این ترامپ است که چگونگی مدیریت آن را بر عهده دارد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم به نقل از «یو.اس.ای تودی»، «جان مک کین» سناتور ارشد جمهوریخواه و رئیس کمیته نیروهای مسلح سنای آمریکا اخیرا استراتژی جدید خود را برای افغانستان آماده کرده است.
مک کین تلاش دارد تا طرح وی به عنوان بخشی از مجوز تعیین بودجه سالانه وزارت دفاع آمریکا به تصویب مجلس سنای این کشور برسد.
«یو.اس.ای تودی» مینویسد: قانون اساسی آمریکا بسیار واضح است، کنگره اعلام جنگ میکند اما این رئیس جمهور است که چگونگی مدیریت آن را بر عهده دارد؛ بنابراین استراتژی مک کین برای ترامپ الزامآور نیست.
این نشریه چاپ آمریکا در ادامه رویکرد این سناتور ارشد جمهوریخواه را آهسته و پرهزینه میداند.
طرح رئیس کمیته نیروهای مسلح سنای آمریکا شامل حضور بلند مدت نیروهای مبارزه با تروریسم این کشور در افغانستان میشود و همچنین حمایت دائمی از نیروهای امنیتی افغان را نیز در بر دارد.
این در حالی است که هزینه آمریکا از زمان حضور در افغانستان در سال 2001 تاکنون بیش از 700 میلیارد است. از این مقدار حدود 70 میلیارد دلار برای نیروهای امنیتی افغان هزینه شده و 45 میلیارد دلار دیگر نیز صرف هزینههای بشردوستانه و پروژههای بازسازی شده است.
از سوی دیگر نیز بیش از دو هزار سرباز آمریکایی در افغانستان کشته و بیش از 20 هزار نظامی این کشور نیز زخمی شدند.
با وجود تمام این هزینهها، افغانستان همچنان در وضعیت اسفباری قرار دارد و حکومت مرکزی این کشور حدود 60 درصد از این کشور را تحت کنترل خود دارد.
از سوی دیگر نیز، به گزارش سازمان شفافیت بینالمللی، افغانستان در رده هفتم فاسدترین کشورهای جهان قرار دارد و بانک جهانی را نیز گزارش میدهد که این کشور یکی از دشوارترین کشورها برای سرمایهگذاری و کسب و کار است.
پس از 16 سال حضور نظامی آمریکا در این کشور و هزینههای هنگفت زمان آن رسیده که آمریکا افغانستان را ترک کند.
تلاش ترامپ برای تدوین استراتژی جدید درباره افغانستان
کاخ سفید اعلام کرد، رئیسجمهور آمریکا همراه با معاون خود فردا (جمعه) در نشستی با کارشناسان امنیت ملی این کشور به استراتژی واشنگتن در جنوب آسیا میپردازد.
به گزارش ایسنا، خبرگزاری رویترز گزارش داد، دولت آمریکا روی یک استراتژی جدید در رابطه با جنگ در افغانستان و مناطق مرزی پاکستان کار میکند و باید تصمیم بگیرد که آیا در واکنش به پیشرویهای اخیر طالبان لازم است که نیروهای بیشتری به منطقه اعزام کند یا نه.
برخی منابع، ازجمله روزنامه ایندیپندنت، میگویند که برنامه دونالد ترامپ برای افغانستان ممکن است شامل تغییری اساسی در شیوه نظامی حضور آمریکا در آن کشور باشد.
بنا بر این گزارشها، واگذاری برنامه مهار طالبان و داعش در افغانستان به پیمانکاران مسلح خصوصی، نظیر گروه بلکواتر، و اعزام احتمالی ۵۵۰۰ پیمانکار نظامی خصوصی به افغانستان از موارد مورد بررسی در برنامه جدید است.
این در حالی است که طالبان روز سهشنبه با انتشار نامه سرگشادهای خطاب به دونالد ترامپ نسبت به افزایش شمار نیروهای آمریکایی در افغانستان هشدار داد و خواستار خروج آمریکاییها از این کشور شد.
طالبان به تازگی با پیشروی در استان سرپل افغانستان، دره میرزا اولنگ را به تصرف خود درآورد؛ اگرچه این پیروزی چندان دوام نیاورد و نیروهای دفاعی افغانستان دره میرزا اولنگ را بازپس گرفتند. با این حال، پیدا شدن سه گور دستهجمعی در آن ناحیه و کشف ۵۲ جسد سربریده شده ابعادی دیگر به ماجرا بخشیده است؛ اجسادی که در بین آنان کودکان و زنان و سالخوردگان هم وجود داشته است. طالبان تاکید کرده که در این واقعه نقشی نداشته اما داعش مسئولیت آن را پذیرفته است.
این نابسامانیها فشار را بر کاخ سفید را هم افزایش داده؛ به طوری که جان مککین، سناتور جمهوریخواه و رئیس کمیته نیروهای مسلح سنا، دولت دونالد ترامپ را هدف انتقادات خود قرار داده و عنوان کرده که ممکن است وی خود اقدام به تدوین استراتژی در رابطه با افغانستان کند.
مککین گفته که آمریکا باید شروط سفت و سختی برای ادامه کمکهای خود به افعانستان بگذارد و از دولت افغانستان بخواهد که نشان دهد این کشور پیشرفتهای قابل ملاحظهای در رابطه با مبارزه با فساد، برقراری حاکمیت قانون و افزایش شفافیت اقتصادی داشته است.
وی در ادامه اضافه کرد: حدود هفت ماه از دولت ترامپ میگذرد اما ما هیچ استراتژی در رابطه با افغانستان نداشتهایم و در همین حال شرایط نیز مدام بدتر شده است. هزاران آمریکایی که جان خود را در افغانستان به خطر انداختهاند سزاوار آن هستند که از فرماندهی بهتری برخوردار باشند.
سناتور مککین در نهایت گفت، خود او تلاش میکند یک استراتژی در رابطه با افغانستان تهیه کند و به رای مجلس سنا بگذارد.
پیش از این خبرگزاری رویترز در گزارشی به نقل از «مقامات آمریکایی» نوشته بود که دونالد ترامپ از جان نیکلسون، فرمانده نیروهای آمریکایی در افغانستان به دلیل عدم پیروزی در جنگ با طالبان ناراضی است و حتی به اخراج او فکر میکند.
«اتمر» و «استانکزی» خط قرمز اشرف غنی/آیا والی بلخ به سرنوشت «دوستم» دچار میشود؟
اشرف غنی بار دیگر با پرونده سازی و استفاده از نهادهای قضایی برای حذف عطامحمدنور تلاش میکند زیرا تجربه گذشته درباره ژنرال دوستم که اقتدار بیشتری نسبت به نور داشت نیز نتیجه بخش بود به ویژه آنکه احتمالا والی بلخ حمایت «عبدالله» را نیز به همراه ندارد.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، روز سه شنبه آصف مهمند عضو شورای ولایتی و از منتقدان والی بلخ در فرودگاه «مزارشریف» پس از محاصره و درگیری ظاهرا توسط افراد عطامحمدنور بازداشت و به دادستانی امنیت ملی سپرده شد.
در پی این موضوع اشرف غنی رئیس جمهور افغانستان نیز دست به کار شده و حکم بررسی همه جانبه این موضوع را صادر کرده است.
این در حالی است که سخنگوی عطامحمدنور گفته است که آصف مهمند بر اساس حکم دادستانی بلخ بازداشت شده و در حال حاضر در دادستانی ریاست امنیت ملی افغانستان تحت بازجویی قرار دارد، اما «جمشیدرسولی» سخنگوی دادستانی کل افغانستان این موضوع را رد کرده است.
از سوی دیگر، اعضای خانواده این عضو شورای ولایتی بلخ مدعی شدند که افراد مسلح، مهمند را به منزل عطامحمدنور منتقل کردهاند و در آنجا توسط والی بلخ و پسرانش مورد ضرب و شتم قرار گرفته است.
ظاهرا قبل از این نیز والی بلخ از احتمال طرح توطئه علیه خودش اطلاع داشته است، زیرا پس از آنکه آصف مهمند او را به فساد اداری و تلاش برای ترور متهم کرد چند روز قبل والی بلخ طی نامهای از منابع امنیتی خواسته بود که باید امنیت این عضو شورای ولایتی را تامین کنند، زیرا مخالفان وی میخواهند او را ترور کنند و سپس مسئولیت آن را به عهده وی بگذارند.
اعضای خانواده این عضو شورای ولایتی از حکومت افغانستان خواستهاند تا عطامحمدنور را از مقام ولایت بلخ عزل کند و به اتهام سوء استفاده مقام دولتی مورد محاکمه قرار دهد.
«منیرفرهاد» سخنگوی والی بلخ این اتهامات را رد کرده و تاکید کرده است که مهمند در پی حکم دادستانی از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شده است، اما «نجیب دانش» سرپرست سخنگوی وزارت کشور مداخله نیروهای پلیس در بازداشت مهمند را رد کرده است.
«جمشیدرسولی» سخنگوی دادستانی کل افغانستان نیز تصریح کرده که بر اساس حکم رئیس جمهور هیئتی متشکل از معاون دادستانی کل مقامات وزارت کشور، ریاست امنیت ملی، نمایندگان پارلمان و اداره ارگانهای محلی قرار است درباره این موضوع تحقیق کنند.
سال گذشته نیز پس از آنکه ژنرال دوستم معاون اول ریاست جمهوری افغانستان، «حنیف اتمر» مشاور امنیت ملی و «استانکزی» رئیس امنیت ملی این کشور را به طرح توطئه متهم کرد منجر به اختلافات شدید با اشرف غنی شد و چندی نگذشت که ژنرال دوستم از سوی «احمد ایشچی» به ضربوشتم و آزار جنسی متهم شد.
با این حال به نظر میرسد که عطامحمدنور والی بلخ نیز پس از متهم کردن مشاور و رئیس امنیت ملی به طرح توطئه نیز به سرنوشتی مشابه ژنرال دوستم دچار خواهد شد، زیرا مشاور و رئیس امنیت ملی خط قرمز اشرف غنی هستند.
«فرهمند» سخنگوی ژنرال دوستم قبل از این گفته بود که اشرف غنی برای تحت فشار قرار دادن مخالفان خود از ترور شخصیتی استفاده میکند و از نهادهای عدلی و قضایی نیز استفاده سیاسی میکند.
اما نکته جالب اینجاست که اشرف غنی هر بار در پی وارد شدن اتهام به مخالفان سیاسی خود دست به کار شده و حکم پبگیری آن را صادر میکند ولی با وجود اینکه ژنرال دوستم معاون اول ریاست جمهوری، ستانکزی و حنیف اتمر را به طرح ترور متهم کرد کوچکترین اقدامی از سوی اشرف غنی صورت نگرفت و نهادهای قضایی نیز خاموش ماندند.
به نظر میرسد که اشرف غنی بار دیگر با پرونده سازی و استفاده ابزاری از نهادهای قضایی تلاش برای حذف عطامحمدنور دارد زیرا این تجربه در گذشته درباره ژنرال دوستم که تقریبا از اقتدار بیشتری نسبت به عطامحمد نور قرار داشت نیز نتیجه داده، حال آنکه انتقاد تند والی بلخ از «عبدالله» نیز باعث شده تا حمایت ریاست اجرایی حکومت مرکزی را نیز نداشته باشد که زمینه حذف عطامحمدنور را برای اشرف غنی سادهتر کرده است.
اما مطمئنا با در نظر داشتن انتقادات صریح والی بلخ از عبدالله میتوان گفت که اگر عبدالله با حذف عطامحمدنور موافق نباشد مخالف هم نیست.
ظاهرا اشرف غنی تلاشها برای درهم شکستن ائتلاف سیاسی نجات افغانستان را نیز تشدید کرده است زیرا در حالیکه با ژنرال دوستم وارد مذاکرات شده برای عطامحمدنور نیز پرونده سازی میکند.
با این حال هنوز باید منتظر ماند که عطامحمدنور برای مقابله با این موضوع دوباره دست به دامن ریاست اجرایی خواهد شد و یا در جبهه واحد با سایر اعضای شورای عالی ائتلاف نجات افغانستان دست به اقدامات عملی علیه حکومت وحدت ملی خواهد زد زیرا وی قبل از نیز هشدار داده بود که این ائتلاف ممکن است اقداماتی فلج کننده را علیه حکومت اجرایی کند.
گفته میشود که اشرف غنی دست پیش گرفته و در تلاش است تا شورای ائتلاف نجات افغانستان را فلج کند.
ائتلاف نجات برای افغانستان و اختلاف نظر در خصوص عدم حضور جنرال دوستم در کشور
شفقنا : ائتلاف برای نجات افغانستان به تاریخ 9 سرطان 1396 از سوی سه حزب قدرتمند سیاسی افغانستان؛ حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان، حزب جنبش ملی اسلامی و حزب جمعیت اسلامی افغانستان در انقره ترکیه تشکیل گردید. سران این ائتلاف در گردهمایی های که در برخی از ولایات کشور در حمایت از این ائتلاف برگزار شده بود، بیان داشتند که به زودترین فرصت، ائتلاف برای نجات افغانستان اعلام موجدیت رسمی خواهد کرد و اقدامات عملی برای از بین بردن بی عدالتی و انحصارگرایی سران حکومت وحدت ملی را روی دست خواهند گرفت. اکنون که بیش از یک ماه از شکل گیری ائتلاف برای نجات افغانستان می گذرد، سران این ائتلاف نتوانستند بصورت عملی، اعلام موجودیت رسمی نمایند. جنرال عبدالرشید دوستم معاون اول ریاست جمهوری و یکی از پایه های مهم این ائتلاف، هنوز هم به ترکیه به سر می برد و بنابر دلایلی در کشور حضور ندارد. اینکه چرا ائتلاف برای نجات افغانستان تا هنوز رسماً اعلام موجودیت رسمی نکرده و چرا جنرال عبدالرشید دوستم در افغانستان حضور نمی یابد، گزارشگر شفقناافغانستان مصاحبهی ویژه با عنایت الله بابر فرهمند رئیس دفتر جنرال دوستم و محمود حکیمی، یکی از سخنگویان ائتلاف برای نجات افغانستان انجام داده که توجه شما را به آن معطوف می داریم:
داکتر عنایت الله بابر فرهمند در پاسخ این پرسش که چرا جنرال دوستم به کابل بر نمی گردد، گفت: معاون صاحب اول ریاست جمهوری به زودی وارد افغانستان خواهد شد و فعلا ناظر وضعیت سیاسی کشور است.
آیا واقعاً جنرال دوستم نمی تواند بیاید یا نمی خواهد بیاید؟
فرهمند: بحث توانستن و نتوانستن نیست. هیچ کسی نمی تواند مانع حضور جنرال دوستم در کشور شود. طبعاً همه منتظر حضور جنرال دوستم به عنوان یک سیاستمدار مطرح در کشور هستند. معاون صاحب به زودی در افغانستان بر می گردد و ائتلاف برای نجات افغانستان هم به زودی اعلام موجودیت رسمی خواهد کرد.
محمود حکیمی یکی از سخنگویان ائتلاف برای نجات افغانستان اما دیدگاه دیگری دارد. او می گوید: همانطوری که شما در جریان هستید، برای حضور جنرال دوستم درکابل ممانعت وجود دارد. قرار بود وی به زودی وارد کابل شود تا ائتلاف برای نجات افغانستان بصورت رسمی اعلام موجودیت نماید، اما دیده می شود که تاهنوز این مشکل حل نگردیده و همه منتظر حضور جنرال دوستم هستند. ما امیدوار هستیم که به زودی این مسئله حل شود.
محمود حکیمی در پاسخ به این پرسش که مانع اصلی آمدن دوستم کیست؟ حکومت افغانستان یا کشورهای بیرونی؟ گفت: فعلا حکومت مانع حضور جنرال دوستم در افغانستان می شود. ظاهراً بهانهی حکومت، دوسیه ای ایشچی است. از دید ما و مردم افغانستان که همه می دانند، بحث دوسیه سازی ایشچی، کاملاً سیاسی است. دیده شود که در آینده چه می شود.
محمود حکیمی به این باور است که سران حکومت وحدت ملی دچار یک نوع توهم شده است. آنان فکر می کنند که با حلقهی خاص درون ارگ می توانند بالای مردم افغانستان حکومت کنند. درحالیکه تاریخ سیاسی افغانستان برای همه ثابت ساخته است، در صورتیکه همه مردم افغانستان در کنار هم قرار نگیرند و همه دست به دست هم ندهند، افغانستان نمی تواند آباد شود و صلح و ثبات در افغانستان تامین گردد. مردم افغانستان از سران حکومت وحدت ملی به شدت ناراض هستند. وضعیت امنیتی نگران کننده است. فعالیت های مدنی و دادخواهی های مدنی در افغانستان نتیجه نمی دهد. مردم در سراسر افغانستان در وضعیت گنگ به سر می برند. تهدیدات تروریزسم بین المللی دارد بیشتر و بیشترتر می گردد. هر روز شاهد یک واقعهی خطرناک و نگران کننده هستیم. اینها مسائلی هستند که متاسفانه وضعیت را به سوی بحران دارد سوق می دهد. اگر سران حکومت وحدت ملی در این خصوص توجه نکنند، ناگزیر مردم افغانستان دست به کار شوند.
از داکتر بابر فرهمند پرسیدم ؛ گفته هایی وجود دارد که سران ائتلاف برای نجات افغانستان دچار اختلاف گردیده و ممکن این ائتلاف از هم بپاشد. گفت: این یک شایعه است. هیچگونه اختلاف بین سران ائتلاف برای نجات افغانستان به وجود نیامده. به زودی ما شاهد خواهد بودیم که جنرال صاحب دوستم وارد افغانستان گردد و ائتلاف برای نجات افغانستان بصورت رسمی کارش را آغاز نماید. بعضی حلقات دارد شایعه پخش می کند و می خواهد اذهان عمومی را مخدوش بسازد. ائتلاف برای نجات افغانستان یگانه امیدواری مردم افغانستان است و به همین دلیل، مردم افغانستان از ائتلاف برای نجات افغانستان به شدت پشتیبانی میکند. آنانی که شایعه پخش می کنند از موجودیت این ائتلاف در هراس هستند.
اینکه ائتلاف برای نجات افغانستان چه وقت اعلام موجودیت رسمی خواهد کرد و جنرال عبدالرشید دوستم، چه زمانی وارد کشور خواهد گردید، مرور زمان به آن پاسخ خواهد داد.
تداوم جنگ در افغانستان – درد سر برای امریکا
طالبان طى چند سال اخير از قدرت نظامى بيشترى برخوردار شده اند. از طرفى هم حاميان سياسى جديدى نيز پيدا نموده اند.
طالبان به دونالد ترامپ، رییس جمهور ایالات متحده امریکا نامه سرگشاده فرستاده اند. در پیام این گروه عنوانی ترامپ امده است که امریکا در یک تصمیم ناعاقبت اندیشانه بر اشغال افغانستان فیصله کردهاند و افغانان به شمول امریکاییها به هیچ کسی نیت ضرر رسانیدن ندارند، اما هنر شکستدادن کسانی که تجاوز میکنند را بلد اند.
در بیانیۀ طالبان گفته شده که جنگ افغانستان از آنچه تصور میشود خرابتر است و در یک هفته آنان چند ولسوالی را به تصرفشان در آوردهاند و طالبان میتوانند به آسانی تمامی شاهراهها را زیر تسلط خود گیرند و اگر تلفات مردمی نباشد، با محاصره بسیاری از ولایتها را تصرف خواهند کرد.
احمد نصیر تره کی، آگاه مسایل سیاسی به آژانس خبری اسپوتنیک گفت که در نامه طالبان به ترامپ چيز جديدى ديده نمى شود. آنها طى 15 سال گذشته خواست مشابه را مطرح كرده اند. اما اين حقيقت را نيز نمى توان إنكار كرد كه طالبان طى چند سال اخير از قدرت نظامى بيشترى برخوردار شده اند. از طرفى هم حاميان سياسى جديدى نيز پيدا نموده اند.
این مبصر سیاسی می گوید اگر حمايت بيشتر از نيرو هاى امنيتى افغان صورت گيرد اين نيرو ها توان عملياتى بيشتر پيدا خواهند نمود و بن بست جنگ را به نفع دولت افغانستان رقم خواهند زد.
باید گفت که طالبان عامل اصلی جنگ افغانستان را اشغال بیرونی میدانند و میگویند افزایش نیروهای خارجی در افغانستان به جز تباهی هیچ توجیهی ندارد.
در بیانیۀ طالبان عنوانی رییس جمهور امریکا آمده است که بهتر است در استراتیژی جدید به جای اضافه کردن نیروهای امریکایی، خروج تمام قوای امریکایی از افغانستان بررسی شود.
از سویی دیگر، افزایش نیروهای امریکایی در افغانستان نیز یکی از برنامههای امریکا است که قرار است با توجه به وضعیت کنونی، شماری از نیروهای امریکایی به افغانستان فرستاده شوند.
به باور داکتر روح الله احمدزی، آگاه مسایل روابط بین الملل و افغانستان، تداوم جنگ در افغانستان به یک درد سر بزرگی به ایالات متحده امریکا و هم پیمانان اروپایی اش مبدل شده است و معادلات را که این کشور درست 17 سال قبل ترسیم کرد، با آنچه طی سالیان پسین اتفاق افتاد در مغایرت و تقابل جدی قرار دارد.
داکتر احمدزی می گوید که محتوای نامه که ظاهرا از سوی طالبان به آدرس رئیس جمهور ترمپ فرستاده شده است، بیشتر خواست های پاکستان و سازمان استخباراتی این کشور را تبلور میدهد تا اینکه ذهنیت طالبان افغانی و گروه از همه پاشیده طالبان را و اعتقاد من اینست این چنین اظهار نظر ها دیگر به ایالات متحده امریکا از اهمیتی فوق العاده برخوردار نیست.
آنچه مهم است افزایش ممکنه تعداد نیرو های نظامی این کشور به منظور مبارزه با تروریزم است که باید مورد بحث و تعمق نظریه پردازان افغان و امریکایی قرار گیرد.
این آگاه امور سیاسی در ادامه می گوید که افزایش نیرو های نظامی ایالات متحده امریکا تکرار نا خوشایند ماجرا های خونین 17 ساله نیرو های نظامی این کشور در افغانستان است و به هیچ وجه این حضور نظامی برای حل بنیادی مبارزه با پدیده تروریزم کارساز و موثر واقع نمیشود.
آنچه نیاز است برای امریکا و استراتیژی جدید که رئیس جمهور ترمپ روی ان کار میکند، همانا کشانیدن پاکستان به سازمان ملل متحد و بررسی تمامی شواهد و مدارک دست داشته سازمان های استخباراتی امریکا و اداره امنیت افغانستان مبنی بر حمایت علنی و مستند پاکستان از تروریزم در اضافه تر از 22 سال گذشته است. انزوای پاکستان زمانی عملی است که تمامی کشور های جهان با وساطت امریکا در جلسه فوق العاده سازمان ملل تحریم های فوق العاده را بر پاکستان اعمال نمایند.
در خصوص اینکه طالبان قادر به تصرف افغانستاان اند و یا خیرداکتر احمدزی به آژانس خبری اسپونتیک گفت با اینکه تهدید های امنیتی در ولایات کشور از سوی طالبان افزایش یافته است، اما با اینحال نیرو های نظامی افغانستان با روحیه و انگیزه ملی شان بهتر و خوبتر میتوانند با تروریستان و گروه های افراطی که از سوی سازمان های استخباراتی کشور های همسایه تمویل و تجهیز میشوند، به مبارزه بپردازند.
قابل یادآوریست که در آغاز سال جاری طالبان نیز نامه مفصل به سه زبان انگلیسی، پشتو و فارسی، رئیس جمهوری امریکا را مخاطب قرار داده و از او خواسته بودند تا از 15 سال جنگ “بیثمر” امریکا در افغانستان بیاموزد که ادامه این جنگ به سود “هیچ کسی” نیست.
در این نامه طالبان نوشته بودند که شاید امریکا مجبور نباشد این جنگ بیهدف را ادامه دهد و به گفته این گروه مسئولیت زمامداران امریکایی است که دیگر به این “تراژدی” نقطه پایان بگذارند.
باید گفت که در حال حاضر 9800 تن از نیروهای امریکایی در افغانستان برای آموزش و مشوره دهی نیروهای افغان حضور دارند.
آمریکا از حضور نظامی در آسیای مرکزی به دنبال چیست؟
به عقیده کارشناسان، آمریکا به دلیل حضور نظامی در افغانستان به کشورهای منطقه آسیای مرکزی نیاز دارد و به بهانه همکاریهای امنیتی در آنجا باقی خواهد ماند.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، روزنامه «نیزاویسیمایا گازیتا» امروز در تحلیلی نوشته است: سپهبد “مایک گرت” فرمانده نیروهای زمینی، فرماندهی مرکزی آمریکا امروز، چهارشنبه، در دوشنبه، پایتخت تاجیکستان، قرار است مسائل مربوط به تامین صلح و ثبات افغانستان و تقویت مرزهای جمهوری تاجیکستان با افغانستان را مورد بررسی قرار دهد. کارشناسان بعید نمی دانند که در حقیقت صحبت بر سر همکاریهای نزدیکتر نظامی بین دو کشور و تاسیس یک مرکز آموزش نظامی آمریکایی در خاک تاجیکستان باشد.
این نخستین سفر این ژنرال بلندپایه آمریکایی به تاجیکستان است. وی در اواخر سال گذشته به دو جمهوری قزاقستان و ازبکستان سفر کرده بود. انتظار می رود، “مایک گرت” در دوشنبه با “امامعلی رحمان” رئیس جمهوری تاجیکستان نیز ملاقات کند. وی همچنین مذاکراتی با وزیر دفاع و رئیس ستادکل نیروهای مسلح این کشور خواهد داشت. مسائل مربوط به همکاریهای دو کشور در زمینه امنیتی و تقویت مرزهای تاجیکستان با افغانستان که از سال 2005 به اینطرف، عملا از وظایف آمریکایی ها شده است، در مرکز توجه این مذاکرات قرار دارد. پیش از این مرزهای خارجی جمهوری تاجیکستان توسط نیروهای مرزبانی روسیه حفاظت می شود، ولی امروزه مسئله بازگشت آنها مطرح نیست، هرچند اوضاع امنیتی در خطوط مرزی با افغانستان چندان خوب نیست.
گذشته از این، همین چند روز قبل بود که “زمیر کابلوف” سفیر سایق روسیه در افغانستان از آمریکا خواست تا نظامیان خود را از این کشور خارج کند که بازتاب زیادی در رسانه های غربی داشت. در حال حاضر تعداد نظامیان آمریکایی در افغانستان 8500 نفر است و آنها قصد بیرون رفتن از این کشور را هم ندارند.
آمریکا تا زمانی که در افغانستان باشد، به آسیای مرکزی نیاز دارد
“فردریک استار” مشاور سابق سه رئیس جمهوری آمریکا در عرصه روسیه و اورآسیا و رئیس کنونی موسسه آسیای مرکزی و قفقاز در دانشگاه « جان هاپکینز» که اخیرا به تاجیکستان سفر کرده بود، در مصاحبه ای با یادآوری اینکه تعداد نظامیان آمریکایی در افغانستان افزایش پیدا خواهند کرد، گفت: «به همین دلیل علاقه آمریکا به کشورهای منطقه آسیای مرکزی نیز دوباره مورد بررسی قرار داشته و اکنون نگاه تازه ای به این قضیه می شود.»
به گفته استار، از دید مقامات واشنگتن، سرنوشت افغانستان و دیگر جمهوریهای منطقه آسیای میانه بهم گره خورده است، بنابراین اگر آمریکا بخواهد در افغانستان حضور داشته باشد، این به منزله ادامه حضور نظامی آمریکا در جمهوریهای سابق شووری در این منطقه نیز خواهد بود.
توسعه همکاریهای امنیتی، بهانه برای حضور نظامی
“ویکتور لیتوکین” کارشناس مسائل نظامی در روسیه نیز معتقد است که آمریکا از اهداف خویش در کشورهای منطقه آسیای مرکزی صرف نظر نخواهد کرد. وی گفته است: «واشنگتن به گفتگوهای خود با مقامات این کشورها ادامه داده و حاضر است هر کمک فنی و نظامی ، از جمله کمک به برگزاری مانورهای نظامی، به این جمهوریها داشته باشد، تا بتواند در خاک آنها باقی بماند. تاجیکستان، ترکمنستان و قرقیزستان، “روسیه های کوچکی” محسوب می شوند که از آنجا می توان در صورت لزوم تهدیدات علیه مسکو را عملی کرد.»
به گفته لیتوکین، البته تاجیکستان و قرقیزستان عضو پیمان امنیت جمعی و متحد روسیه محسوب می شوند و استقرار هر نوع پایگاه آمریکایی در خاک آنها، مغایر با تعهدات این کشورها در قبال روسیه خواهد بود.
این کارشناس افزود: «اکنون دیگر بر همه آشکار شده که آمریکایی ها برای چه منظور به کشورهای آسیای مرکزی کمک می کنند. هرچند این کمکها به بهانه مبارزه با تروریسم است ، ولی اصرار آنها در این خصوص در روسیه که اصلا درک نمی شود. »
وی یادآورشد که “المازبیک آتامبایف” رئیس جمهوری قرقیزستان پایگاه نظامی-هوایی آمریکا در خاک این جمهوری را تعطیل کرده است. البته او ظاهرا بعد از وعده «برخی کشورها» در مورد حمله موشکی به خاطر وجود این پایگاه مبادرت به این کار نمود. این وعده ممکن است از سوی روسیه یا چین داده شده باشد، چون سایر کشورها چنین توانی ندارند.
به عقیده او، تاجیکستان نیز بعید است با وجود رهبران کنونی آن، اجازه استقرار پایگاه نظامی در خاک خود را به آمریکا بدهند، ولی توسعه همکاریها در زمینه امنیتی، از جمله با ایجاد مراکز آموزش نظامی، راه حل راهبردی در این زمینه خواهد بود. البته امروزه با توجه به وخامت اوضاع در روابط آمریکا و روسیه و وابستگی دوشنبه به مسکو، بعید است مقامات تاجیکستان تعهداتی در خصوص تامین منافع آمریکا برعهده خویش بگیرند.
امریکا افغانستان را مستعمره خود می سازد
ضمیر کابلوف سفیر سابق روسیه در افغانستان و رئیس بخش آسیایی وزارت امور خارجه روسیه در مصاحبه ای با روزنامه ” ایزوستیا” گفت: افغانستان برای امریکا فقط یک مستعمره است و استراتژی امریکا دقیقا ” کمپانی هند شرقی بریتانیا” خاطر نشان می سازد.
به گزارش اسپوتنیک، ضمیر کابلوف سفیر سابق روسیه در افغانستان و رئیس بخش آسیایی وزارت امور خارجه روسیه در مصاحبه ای با روزنامه ” ایزوستیا” گفت: افغانستان برای امریکا فقط یک مستعمره است و استراتژی امریکا دقیقا ” کمپانی هند شرقی بریتانیا” خاطر نشان می سازد.
پیش از این، روزنامه ” USA Today ” به نقل از مؤسس شرکت نیروی خصوصی قوای بحری” Blackwater Eric ” نوشته است، با وجود اینکه مشاور سابق ترامپ در امور امنیت و وزیر دفاع در مورد طرح انتقال اقدامات نظامی به نیروی خصوصی در افغانستان هشدار دادند، بازهم قصر سفید قصد دارد اکثر اقداماتش را در افغانستان به نیروهای خصوصی در افغانستان واگذار کند. طبق گزارش این نشریه، این طرح به طور جدی در حال بررسی می باشد. به گفته این منبع ” تمام این اقدامات امریکا شبیه سیاست های کلونی می باشد. پیش از این اریک پرینس’ بنیانگذار گروه امنیتی ‘بلک واتر’ و نظامی پیشین نیروی دریایی پیشنهاد ساخت کمپانی هند شرقی بریتانیا را به امریکا پیشنهاد کرد. وی در ادامه صحبت هایش گفت: این امریکایی و این واقعیت ها. افغانستان برای آنها ” تنها کلولون” است و بس.
طبق طرح پیشنهادی پرینس، 5،5 هزار نیروی قراردادی که عمدتا کماندوهای سابق باشند و تنها
نیروهای نظامی افغانستان را در سراسر این کشور مشوره و راهنمایی کنند. علاوه براین، در اختیار قرار دادن 90 طیاره در دسترس این نیروها شامل این طرح می باشد.
براساس گزارش این روزنامه، آقای کابلوف جایگزین مزدوران نظامی شرکت های خصوصی امنیتی بر نظامیان حرفه ای امریکا را در افغانستان مناسب نمیداند. وی همچنین گفت، امریکا در جمهوری اسلامی شکست خورده و مسکو حضور نیروهای امریکایی را در افغانستان لازم نمی بیند.
وی افزود: مسکو هیچ زمانی برای خروج نیروهای امریکا در افغانستان عجله ای نداشت. اما ارتش امریکا کاری در افغانستان انجام نمیدهند، پس افغانستان را بگذارند و خارج شوند. استراتژی امریکا در افغانستان با شکست مواجه گردیده و افغانستان می تواند به یک ماشین جوبه کشی تروریزم بین ملللی مبدل گردد.
روسیه خواستار خروج نیرو های امریکا از افغانستان شد
ضمیر قابلوف اسبق سفیر روسیه: حالا هدف امریکا در افغانستان آشکار گردید: افغانستان برای امریکا- کشور مستعمره است
قابلوف اسبق سفیر روسیه در افغانستان طی مصاحبه با روزنامه “ازویستیا” گفت که افغانستان برای ایالات متحده امریکا — فقط یک کشور مستعمره است، و برنامه های مقامات امریکا بازسازی شرق هند سابق را بیاد میاورد.
روزنامه USA Today به نقل از اریک پرنس اساسگذار کمپنی خصوصی نظامی Blackwater مینویسد که قصر سفید قصد دارد قسمت عظیم فعالیت امریکا در افغانستان را به به دوش کمپنی خصوصی نظامی بگذارد و حالا این پلان تحت بررسی جدی قرار دارد.
قابلوف افزود: «سیاست امریکا در افغانستان- سیاست استعمار را بیاد میاورد. اریک پرنس پیشنهاد بازسازی هند شرقی را کرده است. حالا هدف امریکا در افغانستان آشکار گردید: افغانستان برای امریکا- فقط یک کشور مستعمره است».
قابلوف می گوید که تبدیل نیرو های نظامی اصلی امریکا در افغانستان به نیرو های خصوصی نظامی هدفمندانه نیست. پلان امریکا درافغانستان ناکام شد و مسکو حضور نیروهای امریکا درافغانستان بی مفهوم میداند.
سفیر اسبق روسیه افزود: ” مسکو هیچگاه به خروج نیرو های امریکا از افغانستان عجله نکرده است. اما چون امریکا هیچ کاری را در افغانستان نمی تواند اجرا نماید، بگذار از افغانستان خارج شود. افغانستان میتواند صادر کننده تروریزم بین المللی گردد، اما در حقیقت، قسماً به چنین ماشین تروریزم مبدل گردیده است”.
اوضاع در افغانستان شرکت فعال دول منطقوی را مطالبه میکند
در وزارت خارجه روسیه امریکا را به پایان بخشیدن عملیات ناکام واشنگتن در افغانستان فراخوانده است.
سیاست دان اندری کوشکین در مصاحبه با رادیو Sputnik اظهار عقیده نمود که دول منطقوی به وجه احسن از عهده طرح برنامه حل منازعه در افغانستان برآمده میتوانند.
مقامات امریکایی باید قطعات خود را از افغانستان خارج سازند و عملیات ناکام شده واشنگتن را در افغانستان خاتمه بخشند. این مطلب را ضمیر قبولوف نماینده خاص رئیس جمهور روسیه در باره افغانستان و مدیر دیپارتمنت دوم آسیای وزارت خارجه روسیه در مصاحبه بار وزنامه «ایزویستیا» اعلام داشته است.
روزنامه سخنان دیپلومات را چنین نقل میکند:«چون اردوی امریکا هیچ کاری را انجام داده نمی تواند، بگذار از افغانستان خارج گردد. عملیات امریکا در افغانستان ناکام شده».
قبولوف خاطرنشان ساخت، روسیه مخالف آنست، تا اردوی منظم امریکا را در افغانستان اجیران کمپنی های خصوصی تعویض کنند. دیپلومات اظهار داشت:«این کار به هیچ چیزی خوبی منجر شده نمی تواند:اجیران اصلاً خواهند گریخت».
قبلاً در رسانه ها معلومات راجع به پلان های مقامات امریکا در مورد تعویض نظامیان رسمی در خاک افغانستان توسط اجیران مزدور کمپنی های خصوصی منتشر شده بودند. ایریک پرینس رئیس کمپنی خصوصی نظامی «Academi» استقرار در حدود 5500 اجیر و استفاده از 90 فروند طیاره در افغانستان پیشنهاد نموده بود. تحقق این پلان، طبق ارزیابی رسانه ها، برای واشنگتن به بهای 10 میلیارد دالر در سال تمام خواهد شد.
قبولوف گفت:«این همه شباهت بسیار زیاد به سیاست استعماری دارد».
اندری کوشکین سیاست دان مسایل نظامی، آمر دیپارتمنت سیاست شناسی و جامعه شناسی پوهنتون اقتصاد روسیه بنام پلیخانوف در گفتگو با رادیو Sputnik یاداوری نمود که افغانستان طی سالیان دراز یک نوع «پرورشگاه تروریزم» باقی مانده است.
اندری کوشکین چنین اظهار عقیده نمود:«اوضاع، واضحاً، شرکت فعال دول را مطالبه میکند که بصورت فعالانه در این امر ذینفع می باشند، تا افغانستان بیش از این «چنین پرورشگاه» نباشد. و برای این کار ایجاد میکانیزم مفکوره های پیشرفته ضروری است که در آن دول منطقوی که از این بابت نگران اند که تروریستان نه تنها در افغانستان تکثیر میشوند، بلکه پلان های پیشرفت بعدی شان را، منجمله بسوی روسیه در سر می پرورانند، ذینفع می باشند».
به عقیده موصوف، دول منطقوی بهتر از همه از عهده طرح برنامه حل معضله افغانستان برآمده میتوانند.
اندری کوشکین به این باور است که «اوضاع حالا نه، بلکه بعد از آن وخیم شد، وقتیکه نیروهای امریکا وارد افغانستان شدند که به مسایل مربوط به حل اوضاع ضرورت داشتند و در آنجا تخم نفاق کشت کردند. اگر راجع به حل جدی صحبت نمود، پس، واضحاً، باید جنگ قاطع علیه تروریزم اعلام گردد، آن را نابود ساخت و مساله باید به سطح حل سیاسی کشانده شود. بحث روی این همه مسایل در سازمان ملل متحد صورت گرفته میتواند و یا میدان دیگر، مانند آستانه که در آن بر مساله سوریه بحث ها صورت می گیرند، ایجاد شده میتواند. دول که مستقیماً به حل اوضاع در افغانستان علاقمند می باشند، ضمن بحث بر طرق چنین راه حل، حتماً به حل سازنده خواهند رسید».
ماجرای میرزاولنگ افغانستان و اشتباه رسانه های ایران
از حدود چند روز پیش مسألهای با عنوان «کشتار شیعیان» در منطقه «میرزاولنگ» در شمال افغانستان به خبر اول در رسانههای دنیا به ویژه رسانههای جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، حمیدرضا مقدم فر کارشناس مسائل سیاسی و رسانه ای نوشت: از حدود چند روز پیش مسألهای با عنوان «کشتار شیعیان» در منطقه «میرزاولنگ» در شمال افغانستان به خبر اول در رسانههای دنیا به ویژه رسانههای جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است.
ماجرای میرزاولنگ چیست؟
گروه طالبان افغانستان در ادامه نبرد خود علیه نیروهای آمریکایی و دولت افغانستان که به زعم آنها حکومتی دست نشانده است، از حدود دو سال پیش فعالیت خود را از جنوب به شمال افغانستان انتقال دادند که خود دارای دلایل متعددی بوده که بیان آن در این فرصت نمیگنجد.
سقوط مرکز ولایت قندوز و همچنین تصرف شهرستانهای متعدد در ولایت فاریاب، بلخ و همچنین حضور در مناطقی مانند بدخشان و پنجشیر همه مثالهایی است که نشان میدهد حضور طالبان در شمال افغانستان و سقوط شهرستانهای متعدد در این مناطق امر جدیدی نیست.
با این حال سقوط میرزاولنگ که منطقهای شیعه نشین در شمال افغانستان است با حساسیتی از سوی رسانهها دنبال میشد، نبردی چند ماهه در این منطقه که در نهایت هفته گذشته به نفع طالبان پایان یافت اما سقوط این شهرستان حاشیههایی در پی داشت.
در حالیکه در یکی دو روز ابتدایی سقوط این منطقه ، نوعی سکوت رسانهای را شاهد بودیم اما به یکباره خبرهایی از نسل کُشی شیعیان، بردهکشی جنسی از زنان، ربودن و به اسارت گرفتن 40 دختر افغان از همین منطقه، سلاخی و از کوه پرتاب کردن مردان منطقه از سوی گروه طالبان به سرعت در رسانهها منتشر گردید.
با این حال گروه طالبان افغانستان از همان ساعات اولیه انتشار این اخبار، با نشر بیانیههای متعددی ضمن تکذیب شدید تمامی این اخبار آنها را نوعی تبلیغ حکومت افغانستان و دشمنان مردم این کشور برای ایجاد تفرقه قومی و مذهبی دانست.
«ملا عطاالله» والی گروه طالبان برای ولایت سرپل نیز در گفتگویی ویدئویی همین موضوع را تکرار و اعلام کرد گروه طالبان آماده است از کمیته حقیقت یاب برای روشن شدن این موضوع پذیرایی کند.
روز گذشته نیز گروه 15 نفره از علمای شیعه شمال افغانستان برای بررسی این موضوع راهی ولایت سرپل شدند، «شیخ سلمان» مدیرجامعه الزهرا و رئیس حزب اقتدار شمال افغانستان نیز که در این هیئت حضور داشته ضمن تأیید کشته شدن نزدیک به 40 مرد که وظیفه دفاع از این منطقه را به عهده داشتند تمامی اخبار مربوط به کشتار زنان و کودکان و موضوع سلاخی و از کوه پرتاب کردن مردم و همچنین ربودن 40 دختر شیعه را به دور از حقیقت میداند و آن را کذب محض خوانده است.
در همین حال «وحدت» والی حکومت افغانستان برای سرپل نیز در این موضوعات و به ویژه موضوع ربایش و بردهکشی جنسی از دختران شیعه در این منطقه توسط گروه طالبان را تکذیب نمود.
از سوی دیگر با گذشت چند روز از انتشار این اخبار، مشخص شد برخی تصاویر منتشر شده در رابطه با جنایت در میرزاولنگ مربوط به کشتار مردم یمن و سوریه و یا برخی حوادث دیگر از جمله یک حادثه ترافیکی در کامبوج بوده است.
با این حال آنچه مشخص است این موضوع بوده که گروه طالبان این منطقه را به تصرف خود درآورده و در این جنگ تعدادی از شهروندان افغانستانی کشته شدهاند که جمهوری اسلامی ایران نیز این مسأله را محکوم کرده و گروه طالبان باید پاسخگوی عمل خود باشند اما این موضوع با حاشیههای رسانهای از جنس عملیات روانی همراه است که باید به آن توجه شود.
با توجه به روشن شدن ابعاد به دور از واقعیت اخبار منتشر شده پیرامون مسأله میرزاولنگ که منشأ آن نیز بنگاه خبری انگلیسی «بیبیسی» بوده نکته حائز اهمیت آن است که چرا در شرایط کنونی همه توان رسانهای غرب و حامیان رسانهای آنها در افغانستان به نوعی از در «دلسوزی» برای شیعیان افغانستان وارد شده و در مقابل کشتار غیرنظامیان افغان در حملات هوایی آمریکا به مناطق مختلف افغانستان و همچنین کشتار بیش از 30 غیرنظامی توسط حامیان «گلبدین حکمتیار» در 48 ساعت گذشته به طور کامل سکوت کردهاند.
آنچه در شرایط امروز افغانستان مهم جلوه میکند این است که پس از روی کار آمدن حکومت وحدت ملی در این کشور به نوعی شاهد حضور گستردهتر عربستان سعودی در افغانستان هستیم. امضای قرارداد برای ساخت بزرگترین مرکز آموزش علوم دینی منطقه توسط ریاض در کابل، همراهی گسترده دولت افغانستان با سیاست خارجی آل سعود به ویژه در هجمه به یمن و کشتار مردم بیگناه این کشور و سفرهای متعدد مقامات کابل به ریاض و اعلام آمادگی برای پیوستن به ائتلاف نظامی سعودی تنها بخشی از نفوذ گسترده عربستان در افغانستان است.
نکته مهمتر اما بازگشت حکمتیار به کابل با چراغ سبز عربستان، ترکیه و آمریکا بود، تصمیمی که از همان روز اول به شدت تمام مردم افغانستان به ویژه شیعیان این کشور را نگران کرد. حکمتیار در حالی با امضای توافق صلح به کابل برگشت که از سالها قبل مواضع افراطی خود علیه مذاهب مختلف در افغانستان به ویژه شیعیان را علنی کرده و در این اواخر همزمان با اعلام همسویی با ریاض موافقت خود با داعش را نیز علنی کرده بود.
بازگشت حکمتیار به کابل و همزمانی آن با شدت گرفتن حملات علیه شیعیان در مناطق مختلف افغانستان هر روز مردم و به ویژه شیعیان این کشور را نگران میکرد. به شهادت رساندن شیعیان در «کارته سخی»، «مسجد الزهرا» و «مسجد جوادیه هرات» مسائلی بود که تا پیش از این در تاریخ منازعات افغانستان کمنظیر بود اما اکنون شیعه در افغانستان با این مسأله دست و پنجه نرم میکند.
در این میان موضوع دیگری که شیعیان در افغانستان را نگران میکرد، قوت گرفتن روز افزون طالبان در این کشور بود. شیعه براساس پیش فرض خود گروه طالبان را دشمن شماره یک خود دانسته و ادامه حیات این گروه را به ضرر حیات خود در افغانستان میپنداشت اما چندین واکنش از سوی گروه طالبان در سالهای اخیر خیال شیعیان را راحت و حامیان تفرقه و نزاع مذهبی در افغانستان را به شدت نگران میکرد.
آزادسازی اسرای شیعه در نزد افراد وابسته به داعش در ولایت زابل در افغانستان، پیوستن چندین فرمانده از میان مناطق شیعهنشین مرکز افغانستان به طالبان، انتشار بیانیههای متععد توسط گروه طالبان در راستای حمایت از شیعیان و عدم برخورد با مردم شیعه در مناطقی که به تصرف طالبان درمیآمد کمکم باعث میشد تا حساسیت در مورد تفرقه و نزاع مذهبی میان شیعیان و گروه طالبان افغانستان روز به روز کاهش پیدا کند.
از سوی دیگر گروه طالبان افغانستان در ماههای اخیر و همزمان با افزایش حملات به شیعیان افغانستان همواره علاوه بر رد دست داشتن در این حملات به شدت آنها را محکوم کرده است. با بررسی بیانیههای گروه طالبان افغانستان پیرامون حملات به شیعیان در این کشور با یک شاهکلید برخورد میکنیم : «مردم افغانستان مراقب برنامهریزی دشمنان این کشور برای آغاز جنگ قومی و مذهبی باشند»
پس از بالا گرفتن حملات به تجمع شیعیان در مناطق مختلف افغانستان این گمان تقویت میگردید که این امکان وجود دارد که شیعه افغانستان که اکنون از حمایت و پشتیبانی دولت برای حفظ جان و مال و ناموس خود مأیوس و نامید شده است برای تأمین امنیت خود از گروه طالبان افغانستان به عنوان حامی کمک بطلبد.
درگیری جدی و عملی طالبان با افراد وابسته به داعش به ویژه در مناطق شیعهنشین از جمله ولایت غور و بخشهایی از ولایات غربی و شمالی افغانستان این گمان را تقویت میکرد که شیعیان که دستشان در تأمین سلاح برای حفاظت از خود خالی است و دولت هم تصمیم و عزم جدی برای حفاظت از آنها ندارد، به سمت همکاری با طالبان روی آورند.
بیشک این موضوع به مذاق حامیان فتنه و تفرقه مذهبی خوش نیامده است و در طول دو سال گذشته همواره شاهد آن بودیم که با خبرسازی و استفاده از تکنیکهای گسترده عملیات روانی بحث اختلاف گسترده میان طالبان و شیعیان را دامن بزنند که همواره این موضوع با شکست روبرو شده است.
مسأله میرزاولنگ اما نقطه خوبی بود تا با همراهی جریان رسانهای غرب ضربه نهایی زده شده و با استفاده از تحریک احساسات شیعیان در سراسر دنیا به هدف خود که همان ایجاد تفرقه و نفاق مذهبی است دست یابند.
موج گسترده رسانهای از بیبیسی تا شبکههای تلویزیونی امام حسین«ع» با مدیریت شیعه انگلیسی این گمان را تقویت میکند که در پس موضوع میرزاولنگ که ابعاد غیرواقعی بودن آن نیز روز به روز آشکار میشود، نوعی تلاش برای آغاز تفرقه و نفاق مذهبی است که متأسفانه رسانههای جمهوری اسلامی ایران نیز به دلیل عدم شناخت از شرایط کنونی افغانستان و گروهها و اقوام و مذاهب این کشور و براساس نوعی حس نوعدوستی وارد این جریان شوند.
در موضوع میرزاولنگ رسانهها اسیر تکنیک فریب عملیات روانی رسانهای غرب شدند و برخورد احساسی با این موضوع با عث شد تا با دست خودمان افکار عمومی مردم را برای سالهای دیگر در بازی رسانهای غرب(بازی تفرقه و نفاق) گرفتار کنیم.
همانطور که بیان شد باید مراقبت کرد تا در شرایط حساس امروز افغانستان و تلاش گسترده محور غربی – عربی – عبری برای کشاندن جنگ مذهبی از عراق و سوریه به افغانستان؛ رسانههای حامی جریان مقاومت و رسانههای جمهوری اسلامی ایران در پازل رسانهای غرب و آمریکا قرار نگرفته و در برابر فتنه رسانهای آنها واکنش مقتضی نشان دهند.
معیارهای دوگانه قومیت در افغانستان
پيام آفتاب : در مورد قومیت یا هویت قومی تعاریف مختلف و متفاوتی وجود دارد و هریک از این تعاریف بر مبنای معیارهای متفاوت صورت گرفتهاست.
الف: تعریف قومیت بر مبنای نژاد، خون، رنگ و شکل و شمایل ظاهری؛ که بر این اساس قوم یعنی افرادی که دارای نژاد، خون و ظاهر مشترک اند. بر اساس این تعریف سادات هزاره نیست.
ب: تعریف قومیت براساس فرهنگ، زبان، لباس و آداب و رسوم مشترک. براین اساس قوم یعنی افرادی که دارای فرهنگ، زبان، و آداب و رسوم مشترک اند. براساس تعریف دوم ساداتی که در میان هزارهها زندگی میکنند و در جامعه هزاره ادغام گردیده و زبان و فرهنگ هزارگی دارند هزاره اند.
البته در دوران معاصر این تعریف بیشتر پذیرفته شده و در کشورهای مترقی که هویت ملی شکل گرفتهاست و احزاب و نهادهای مدنی در جامعه در ساختار قدرت نقش بازی میکنند جامعه شناسان این تعریف از قومیت را واقعی تر میدانند که حق نیز همین است.
اما در جوامع سنتی و قبایلی که قبیله معیار است و اقوام به جای احزاب نقش ایفا میکند و منافع ملی و هویت ملی معنا ندارد و همه براساس هویت قومی خویش شناخته میشوند این تعریف از قومیت چندان جایگاهی ندارد.
در این سیاهه میخواهم چند نکته را مورد بحث قرار دهم.
۱. اصل ثبت قومیت در تذکره غلط است و در هیچ جای دنیا مرسوم نیست و بهتر است در افغانستان نیز قومیت افراد ذکر نشود.
۲. در افغانستان نگاه عمومی و اکثریت به قومیت بر معیار دوم یعنی فرهنگ، زبان، مذهب و آداب و رسوم مشترک استوار است به همین دلیل بر کل جامعه شیعه هزاره اطلاق میشود؛ و رهبران هزاره وقتی سهم ۳۰ درصدی از دولت مطالبه مینمایند منظور از ۳۰ درصد کل جامعه شیعیان است و قتی دولت سهمی برای هزارهها در نظر میگیرد در واقع اون سهم همه اقوام شیعی اعم از هزاره سادات، قزلباش، بیات، خلیلی و بلوچ است نه سهم هزاره به معنای خاص!
۳. رهبران هزارههای تباری و رسانههای وابسته به آنها با مسئله قومیت با معیارهای دوگانه برخورد میکنند؛ هنگام انتخابات و یا خطر میگویند سادات چشم چراغ ما و جزء لاینفک جامعه هزاره اند اما موقع تقسیم امتیازات و پستها سادات، قزلباشها، بیاتها، خلیلیها و بلوچهای شیعه هزاره نیستند لذا نباید از سهم هزارهها برخوردار شوند و به مناصب دولتی دست یابند!
این معیار دوگانه باعث گردیده که اقوام دیگر شیعی مثل: سادات، قزلباشها، کیانیها، بیاتها، خلیلیها و … خواهان هویت مستقل از هزارهها باشند. تا حق و حقوق خویش را به صورت مستقل از دولت مطالبه نمایند.
۴. گفتن حق و ارادهٔ باطل: اینکه برخی میگویند سیادت یک عنوان مذهبی و اجتماعی است نه قومیت سخن حقی است که از آن ارادهٔ باطل میشود و برای محروم کردن یک قشر بزرگ جامعه از حق شان به کار میرود. اگر سیادت قوم نیست و یک عنوان مذهبی اجتماعی است پس موقع تقسیم امتیازات و مناصب دولتی هم نباید تبعیضی میان سید و هزاره صورت بگیرد و هرکس براساس شایستگی خود در یک مقام گماشته شود و اگر سیدی به مقامی رسید نگویند حق هزارهها را خورد!
۵. هویت خواهی مستقل سادات به هیچ وجه به معنای تقابل و ضدیت با سایر اقوام بویژه هزارهها نیست زیرا اکثریت سادات شیعه در میان هزارهها زندگی میکنند و در غم و شادی با هزارهها شریک و دارای سرنوشت مشترک اند.
۶. نهادهای قدرت در افغانستان کج دار و مریض است. باید نهادهای مدنی تأسیس شود تا جامعه مدنی شکل بگیرد و احزاب ملی و فراقومی جای احزاب قومی و خانوادگی را بگیرند و احزاب و نهادهای مدنی در ساختار قدرت تأثیر گزار باشند. وقتی احزاب ملی و فراقومی با معیارهای استاندارد و پذیرفته شدهٔ جهانی تشکیل شود و رقابت سیاسی در انتخابات میان احزاب صورت بگیرد حزب برنده قدرت را در اختیار بگیرد تا زمانی که در میان مردم جایگاه سیاسی و اجتماعی خویش را حفظ کند و هروقت پایگاه مردمی اش را از دست داد و حزب دیگر در انتخابات پیروز شد مسالمت آمیز کنار برود. در این صورت بخش اعظم از مشکلات سیاسی و اجتماعی افغانستان حل میگردد وگرنه کشمکشهای بیهوده ادامه خواهد داشت.
وضعیت ناگوار افغان ها در عراق
رهبر حزب اسلامی گلبدین حکمتیار می گوید که حداقل سی هزار افغان در سوریه و عراق می جنگند. حکمتیار گفت که شهروندان افغان توسط بیگانگان در سوریه و عراق مورد استفاده قرار می گیرند.
او گفت که جنگ تحمیل شده در کشور افغان ها را مجبور به ترک افغانستان کرده است. این رهبر حزب اسلامی گفت: «ارزش خون مردم افغانستان حتی کمتر از ارزش نفت است».
طبق بعضی از گزارش ها تعداد از افغان ها از عراق می خواهند که به کشور برگردند، اما امکانت اقتصادی ندارند.
یک تن از مخاطبین آژانس خبری اسپوتنیک می گوید که من مدت دو سال در بغداد زندگی كردم و افغانهای غريب و بی پناه آنجا را به درستی ميشناسم.
افغانها در عراق وضعيت خوبی ندارند. آن ها حتی ١٠٤ دالر پول که برای اخذ پاسپورت افغانی است ندارند.
به گفته وی به دليل سختگيری های سفارت افغانستان در عراق، نسبت به مهاجرين فقير افغان در آن کشور، اكثر انها كه توان پرداخت اين هزينه ی گزاف را ندارند، نميتوانند، پاسپورت تهیه كنند و مجبور به ماندن در عراق ميشوند.
اما به نظر جنرال امرخیل، افغان ها در عراق و سوریه به مشکلات اقتصادی مواجه نیستند، چون برای یک تعداد از افغان ها کشور های عربی پول میدهند تا بر ضد اهل تشیع بجنگند و به گروه دیگر که در ایران تعلیم و تربیه می بینند و به نفع دولت عراق و سوریه بر ضد داعش می جنگند، خود دولت ایران پول می پردازد.
این در حالیست که کارشناسان افغانی می گویند که شهروندان افغان مجبور به شرکت در جنگ های عراق و سوریه عمدتا به دلیل فقر می شوند.
آن ها می گویند که اتباع افغان برای کار به مهاجرت می پردازند اما در عوض برخی از آنها به بهانه جنگ مقدس به سوریه و عراق مستقر می شوند.
سازمان دیده بان حقوق بشر ایران را به فرستادن هزاران تن از اهالی افغانستان به سوریه برای شرکت در جنگ متهم کرده است.
طبق گزارش اسپوتنیک، تعداد بیش از یک هزار خانواده افغان از قديم ساكن نجف هستند و معمولا مشغول تحصيل علوم دينی می باشند.
اخيراً هم دهها خانواده افغان ديگر از سوريه به كربلا پناه آوردند و با هزينه ی ايت الله صادق شيرازی در هتل ها ساكن هستند.
وضعیت دولتسازی در افغانستان
اطلاعات روز : در نگاه اول، به نظر میرسد که دولت افغانستان اگر بهطور کامل شکست نخورده، اما بهشدت برای بقا دستوپا میزند. سیاست در کابل در شکنندهترین وضعیت خود از سال ۲۰۰۱ بدینسو قرار دارد. در حالیکه حضور گروه طالبان در روستاها و مناطق مختلف افغانستان در حال افزایش است، اما در زیر پوست این آشفتگی، یک تعهد گسترده و پایدار برای بقای دولت افغانستان شکل گرفته است که خوب است شناخته و حمایت شود. همانطور که دولت ترمپ مأموریت و مسیر آیندهی خود در افغانستان را تعریف میکند، مهم است که نگرانیها و همچنان پیشرفتی که صورت گرفته را تصدیق کنیم. در بعضی موارد مشارکت فعال نیاز است در حالیکه در مواردی هم نادیده گرفتن خوشبینانه شاید بهترین روش باشد.
سیاست در کابل با اختلافات رقم خورده است. با توجه به تنشهایی که میان رییسجمهور اشرف غنی و رییس اجرائیه عبدالله عبدالله وجود دارد، حکومت وحدت ملی هر چیزی است غیر از یکپارچگی و وحدت. با اینحال، بهرغم سختیها هیچیک آنها بهطور جدی دولت را تهدید نکرده، بلکه برعکس، به نظر میرسد که هردو به این نتیجه رسیدهاند که سرنوشت سیاسیشان بهطور جداگانه به هم ارتباط دارد؛ حداقل تا انتخابات بعدی افغانستان.
با اینکه افراد در چنین سطح بالایی ثابت کردهاند که قادر به کار مشترکاند، افغانستان اما هنوز باید با مشکل دامنگیر خود، جنگسالاران، دستوپنجه نرم کند. اتهام جنایی بالای جنرال دوستم معاول اول رییسجمهور – اخیرا او و محافظانش متهم به بدرفتاری جنسی، اختتاف و شکنجه شدهاند–برای او خروج از کشور و اقامت در ترکیه برای مدتی نامعلوم را بهدنبال داشت. اما کمی بعدتر از خروج وی، مردان قدرتمند همسطحاش بهشمول حریف دیرینهی وی عطامحمد نور، برای ابراز همدلی به آنکارا رفتند و در این جریان یک ائتلاف جدید سیاسی را تشکیل دادند. بهعنوان بخشی از تلاشها برای صلح و آشتی، یکی دیگر از جنگجویان ترسناک، گلبدین حکمتیار، با بازگشتش به میدان سیاست باعث ناامیدی کسانی شد که به ورق خوردن صفحهی تاریک کشتار و سوءاستفاده از قدرت در افغانستان امیدوار بودند. با اینحال حضور دوامدار قدرتمندان در صحنهی عمومی نشان میدهد که آنها پی بردهاند که آیندهشان به بقای دولت افغانستان مرتبط است. این مردان شاید در کنارههای سیاست افغانستان خشن باشند، اما از برداشتن اسلحه برای حل اختلافاتشان خودداری کردهاند و بهجای آن زدوبند سیاسی را برای حفظ جایگاهشان در درون نظام برگزیدهاند تا تلاش برای سرنگونی دولت.
بسیاری از نخبگان قدرتمند کشور شاید برای حفظ و بقای دولت سرمایهگذاری کرده باشند، اما این مسأله امنیت و ثبات را تضمین نمیکند. زندگی برای بسیاری افغانها هنوز فوقالعاده دشوار است. نارضایتی عمومی موتور جنگ را تغذیه و باعث همکاری محلی و سربازگیری شورشیها میشود. در ماههای اخیر نارضایتی عمومی در کابل، در قامت اعتراضهای صلحآمیز دهن باز کرده است. سلسلهیی از حملات ویرانگر تروریستی در همراهی با ناامیدی وسیع بهخاطر عدم موفقیت دولت در اجرای تعهداتش، هزاران نفر از مردم افغانستان را به خیابانها کشاند. این اعتراضات در میانهی فضای تنشآلود سیاسی ناراحتکننده بود. اما این پاسخ نامناسب و بعضا خشن حکومت غنی بود که آتش خشم را شعلهورتر کرد و تنش را افزایش داد.
یک نگاه دقیقتر به گروههای معترض، به شمول جنبش روشنایی و کمپین رستاخیز برای تغییر، یک سیاست رو به رشد اعتراض صلحآمیز را آشکار میکند که مدیریت آن به دوش جوانان تحصیلکرده و سازمانیافته است که به طور بیسابقهیی ادعای سهم در فضای عمومی دارند. بعضی از این اعتراضات در راستای اهداف ملیتی-قومی و بعضی هم در چوکات چندملیتی اما بهصورت کل همه برای عبور از کارگزاران سنتی قدرت شکل گرفتهاند. به همین خاطر تلاشهایی که از سوی جناحهای مختلف برای در قبضه گرفتن این اعتراضات صورت گرفت ناکام شد. این جنبشهای نوپا صدای نسل جوانی را حمایت میکنند که از زندگی در دوران پساطالبان سود بردهاند. سهم آنها در موفقیت دولت بهعنوان فضایی سیاسی که در آن صداها و ایدههای جدید زمینهیی برای رشد داشته باشند، نهفته است.
جوانان افغان تعهد شجاعانه و باثباتشان را برای سیاست دموکراتیک به شیوههای مختلفی به نمایش گذاشتهاند: از اعتراض در خیابان تا کار خستگیناپذیر در چوکات دولت، از طریق رسانه، بهعنوان کارآفرین، هنرمند یا مدافعان دموکراسی. آنها برای حفظ تحولی که نسل آنها پس از ۲۰۰۱ تجربه کردهاند، اغلب با قبول خطرهای شخصی متعهد باقی ماندهاند.
اما تعهد این نسل برای پیشرفت همیشه نمیتواند مشکلاتی را که دامنگیر صحنهی سیاسی افغانستان است دور کند. غنی، رییسجمهوری که بهخاطر تعهدات فکریاش به سیاستهای پیشرو و کارآیی تکنوکراتیک مشهور است، مورد هجوم اتهاماتی از قبیل شوونیسم قومی-سیاسی و تمرکز قدرت در ارگ واقع شده است. در همین حال، جنگجویان طالب در حالیکه از عقبنشینی مصئون در مناطق مرزی پاکستان سود میبرند، با مختل کردن امنیت افغانستان به مبارزهی خود ادامه میدهند. گسترش این گروه به مناطق شمالی زنگ خطری است و به بار مسئولیت نیروهای امنیتی افغان میافزاید. معدود مشکلات این کشور میتواند از طریق اضافه نمودن چند هزار سرباز امریکایی حل شود، با وصف اینکه خود این موضوع هم بحثی طولانی را ایجاد میکند.
با اضافهتر از پانزده سال جنگ در افغاستان، امریکاییها باید دیدگاه وسیعتری داشته و با ابعاد جهانی جنگ در افغانستان مقابله کنند. علیرغم تدارک نزدیک به ۳۳ میلیارد دالر کمک نظامی و اقتصادی به پاکستان، طالبان و گروه حقانی از پناهگاههای بهظاهر غیر قابل کنترل در آنجا سود میبرند. این گروهها مسئول مرگ بیش از دو هزار پرسونل نظامی امریکا و دهها هزار نیروی افغان، کمککنندههای مدنی و غیر نظامیاناند. به نظر میرسد ترمپ و ادارهاش در جستوجوی تغییر وضعیت در خانه و خارج از مرز امریکا اند. آنها شانس این را دارند که خلاقیت دیپلماتیک امریکاییها را تحریک و روابط امریکا در منطقه را مورد بازنگری قرار دهند.
مشاور امنیت ملی امریکا ژنرال مک ماستر، اخیراً سخن از ناامیدی رییسجمهور در مورد «رفتار کسانی در منطقه که برای طالبان، شبکهی حقانی و دیگر گروههای تروریستی لانهی امن فراهم و از آنها حمایت میکنند» بهمیان آورد. او از این میان پاکستان را نیازمند «تغییر در رفتار و کاهش پشتیبانی از این گروهها» عنوان کرد. لیزا کورتیس مشاور ارشد بخش آسیای جنوبی و مرکزی شورای امنیت ملی امریکا نیز از دولت پاکستان خواست که «یک رویکرد جامع را برای نابودی گروههای تندرو اسلامی که از داخل پاکستان فعالیت میکنند در دست بگیرد، نهتنها گروههایی که به پاکستان حمله میکنند.» بودجهی حمایت از ائتلاف دو بار بهخاطر ناکامی پاکستان در مأموریتاش برای نابودی گروههای تروریستی که در مرز افغانستان پاکستان فعالیت میکنند، به این کشور داده نشده است. بدون اقدام قاطع و واقعی بر ضد طالبان و شبکهی حقانی–مثلاً دستگیری یک رهبر ارشد-۴ صد میلیون دالری که به پاکستان در طول سال ۲۰۱۷ اختصاص داده شده است، باید از روی میز برداشته شود. فراتر از صندوق حمایت از ائتلاف، دولت امریکا باید ابزارهای دیگری را نیز برای اعمال فشار اقتصادی–مانند تحریمهای هدفمند بهشمول صندوق بینالمللی پول و همچنان اقدامات تنبیهی– برای تغییر مواضع کسانی که تروریسم را در خارج از کشور حمایت میکنند، در نظر بگیرد. در غیر اینصورت، یک خطر اخلاقی و رفتار ناخوشایندی که بهدنبال آن است، رابطه بین دو کشور را تعریف خواهد کرد.
ماندگاری لانههای امن تروریستی در پاکستان شایان توجه بیشتری است. ارتش امریکا باید حق راهاندازی عملیات برونمرزی مانند عملیاتی که منجر به کشته شدن اسامه بنلادن و رهبر طالبان ملا منصور شد را، بهدست بیاورد. اما نباید به عملیات فوق دقیق هوایی بسنده کرد. سیاستگذاران و افسران نظامی باید نقطهها را وصل با دستگاههای فیزیکی و سیاسی مقابله کنند که چنین موقعیتی را برای این لانههای قدیمی فراهم کرده است. این امر نیاز به تحمل دیپلماتیک و نظامی دارد. همچنان دولت امریکا باید خارج از آسیای جنوبی دنبال راهحل بگردد. با توجه به علاقهی ادارهی ترمپ به بازسازی روابط با چین، یکی از راههای مولد گفتوگو شاید از منافع مشترک دو کشور در ثبات افغانستان، نگرانی مشترک از گسترش خشونت افراطگرایی و همچنان نفوذ منحصربهفرد چین بالای پاکستان بگذرد. تعهد رییسجمهور ترمپ به تقویت روابط با عربستان سعودی فرصت مشابهی است برای تشویق این کشور به استفاده از نفوذش برای دستیابی به ثبات در منطقه.
در عینحال سیاستگذاران باید تشخیص بدهند که درک بعضی از مشکلات بنیادین و مختص در سیاست افغانها برای بیگانگان بسیار پیچیده است، چه رسد به نتیجهدهی مثبت نفوذ آنها. تلاشهای گذشته برای انتخاب برندگان یا کارگزاری ائتلافها نتایج ناامیدکنندهیی در پی داشته است. نسخهی قرن بیستویکمی ملتسازی در افغانستان بهتر است به خود افغانها واگذار شود. با اینحال ایالات متحده و متحدانش توانایی حمایت از این جریانات که متضمن پیشرفت و حفظ دولت افغانستان است را دارند، پروژهیی که رضایت گستردهیی را به همراه دارد.
دولتهای غربی میتوانند با حفظ تعهد در قبال سازمانها و جریاناتی که از آشفتگیهای اطراف خود جان سالم بهدر بردهاند و شاخصهای کلیدی دموکراسی نوظهور هستند، بهصورت مؤثر با دولت افغانستان رابطه داشته باشند. آنها از طریق حصول اطمینان در مورد برگزاری انتخابات پارلمانی و ریاستجمهوری در سالهای آینده میتوانند کمک کنند. رقم بزرگی از افغانها در حالیکه نسبتاً با پدیدهی انتخابات بیگانهاند، آمادهاند که حق خود را با استفاده از رأی خود و مشروعیت بخشیدن به دولت بهرسمیت بشناسند. افغانها با وجود ناامنی شدید، سیاستهای جناحی و حتا تقلب، تعهد استثنایی خود را به استفاده از رأی خود برای انتخاب رییسجمهور، نمایندگان پارلمان و اعضای شوراهای ولایتی نشان دادهاند. در این تلاش شجاعانه، جامعهی جهانی باید هر آن چیزی را که در توان دارد برای تأمین امنیت و حمایتی که شایستهی افغانهاست انجام دهد. در حالیکه کمکهای غربی بهطور پیوسته کاهش مییابد، دونرهای خارجی فرصت این را دارند که به افراد، سازمانها و بنگاهها–از رسانههای خبری بیباک گرفته تا راهاندازی فناوری، هنرمندان مبتکر و تیم رباتیک دختران که ظرفیت تبدیل دموکراسی خیالی و واهی افغانستان را به یک واقعیت پررونق و انعطافپذیر دارند – کمک و حمایت هوشمندانه (سیاسی، دیپلماتیک، لوژستیکی و اقتصادی) کنند.
چه کشورهایی با بیشترین خطر اصابت موشکهای کره شمالی مواجه هستند؟
نیویورکتایمز، فهرست کشورهای جهان با خطر اصابت حمله موشکهای بالستیک کره شمالی را منتشر نموده است.
به گزارش اسپوتنیک به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، نیویورکتایمز در مقاله خود می نویسد که برنامه موشکهای بالستیک کره شمالی در یک سال گذشته، به دنبال آزمایشهای مختلف بیش از هر زمان دیگری توسعه یافته است. این موشکها هر یک دارای برد مشخصی است و برای هدف خاصی در نظر گرفته شده است.
بر اساس این فهرست کشورهای زیر با خطر اصابت موشک های کره شمالی قرار دارند:
1 — موشک بالستیک «KN-11» به عنوان یک موشک زیر سطحی شناخته میشود. این موشک کوتاه برد که پوکوسونگ 1 نیز نامیده میشود، کره جنوبی و ژاپن را در تیررس دارد.
2 — موشک هواسونگ — 12 یک موشک میان برد است که تا فاصله 3 هزار کیلومتری را هدف قرار میدهد. این موشک قابلیت انهدام برخی از پایگاههای نظامی آمریکا من جمله پایگاه گوام را دارد.
3 — موشک هواسونگ- 14 از نوع قارهپیما است و برد تقریبی آن 7000 کیلومتر تخمین زده شده است، از هاوایی آمریکا تا استرالیا، هند و اسکاندیناوی را می تواند مورد اصابت قرار دهد.
درخواست آمریکا از کردستان عراق برای تعویق همهپرسی استقلال
رکس تیلرسون، وزیر خارجه آمریکا روز جمعه 11 اوت 2017 از مسعود بارزانی، رییس جمهوری اقلیم کردستان عراق خواست برگزاری همهپرسی استقلال این اقلیم از عراق را به تعویق بیاندازد.
به گزارش اسپوتنیک به نقل از العربیه ، دفتر بارزانی در بیانیهای که منتشر شد اعلام کرد تیلرسون در یک تماس تلفنی از بارزانی خواسته است همهپرسی برنامه ریزی شده برای ۲۵ سپتامبر را به تعویق بیاندازد.
در این بیانیه آمده است که بارزانی در پاسخ به درخواست واشنگتن که «تعویق مناسبتر است» این پرسش را مطرح کرده که گزینه دیگر برای تضمین تعیین آینده و سرنوشت مردم منطقه در صورت به تعویق افتادن تاریخ همهپرسی چه خواهد بود؟
تیلرسون همچنین از تصمیم اقلیم کردستان در اعزام هیاتی به بغداد برای حل و فصل مسائل سیاسی از راه گفتگو «استقبال» کرده است.
همهپرسی ۲۵ سپتامبر الزامآور نخواهد بود و فقط یک بررسی آماری از ساکنان ۳ استان این اقلیم، اربیل، سلیمانیه و دهوک و مناطق مورد اختلاف در مورد تمایل آنها به جدایی از عراق است.
ماده ۱۴۰ قانون اساسی عراق راه را برای حل اختلافها در این مناطق باز گذاشته و تغییرات جمعیتی که در زمان صدام حسین، رییس جمهوری پیشین این کشور انجام شده بود را لغو کرده است.
رئیسجمهوری افغانستان ویس احمد برمک را وزیر داخله معرفی کرد
ویس احمد برمک پیش از این به حیث وزیر انکشاف دهات افغانستان کار کرده است
محمد اشرف غنی، رئیس جمهوری افغانستان، ویس احمد برمک را به عنوان وزیر داخله/کشور منصوب کرد.
فرمان این مقرری، امروز یکشنبه ۲۲ اسد/مرداد به رسانهها فرستاده شده است.
در این حکم همچنین آمده که آقای برمک تا معرفی شدن به مجلس نمایندگان برای کسب رای اعتماد، به عنوان سرپرست این وزارت کار خواهد کرد.
آقای غنی در فرمانی جداگانه، تاج محمد جاهد وزیر پیشین داخله را به عنوان مشاور رئیس جمهوری در امور امنیتی تعیین کرده است.
آقای برمک سومین وزیر داخله حکومت وحدت ملی است. پیش از آقای جاهد، نورالحق علومی به حیث وزیر داخله کار میکرد که استعفا داد.
ویس احمد برمک، که چهل و چهار سال عمر دارد، پیش از این در پستهای وزارت احیا و انکشاف دهات و وزیر دولت در امور رسیدگی به حوادث طبیعی کار کرده است.
او در رشته علوم توسعهای و بازسازی بعد از جنگ، از دانشگاه مطالعات آفریقا و خاورمیانه لندن ( SOAS) فوق لیسانس دارد.
آقای برمک مدتی در دانشگاه کابل نیز تدریس کرده است.
امریکا مانع صادرات هواپیما های مسافربری روسی به ایران است
قرارداد چندین میلیاردی روسیه برای صادرات هواپیما های مسافربری سوخوسوپرجت100 به ایران به خاطر طولانی شدن تشریفات حقوقی مربوطه در وزارت خزانه داری آمریکا دارد برهم می خورد.
به گزارش اسپوتنیک، در همین حال بوئینگ و ایرباس، رقبای سوخو قراردادهایی به مبلغ 16.6 و 18 میلیارد دلار با ایران امضا می کنند.
ضرورت حصول توافق بین سوخو و OFAC (یکی از بخش های وزارت خزانه داری امریکا) در رابطه با استفاده از قطعات ساخت ایالات متحده در سوخوسوپرجت100 یکی از موانع برای امضای قراردادها با ایران است. مثلا شرکت های آمریکایی Hamilton Sundstrand، Goodrich Corporation ، پارکر و Honeywell را می توان ذکر کرد که تامین کننده قطعات گوناگون برای هواپیما های مسافربری سوخوسوپرجت100 هستند. از لحاظ تئوریک سوخومی توانست خودش این قطعات را تولید کند اما در اینصورت وقت زیادی لازم خواهد شد و ایران قصد ندارد منتظر بماند.
یادآور می شود ولادیسلاو ماسالوف، معاون شرکت متحده هواپیما سازی روسیه در ماه فوریه 2016 بازار ایران را بسیار خوش آتیه ارزیابی کرد چون این کشور قصد داشت حدود 100 فروند هواپیمای جدید
رسانه آلمانی: ایران به روسیه سلاح قاچاق ارسال می کند
یک روزنامه آلمانی، خبر از قاچاق سلاح از ایران به روسیه از طریق خاک سوریه داد.
به گزارش اسپوتنیک به نقل از روزنامه آلمانی دی ولت آم سانتونگ، این روزنامه با استناد به منابع ناشناس سازماهای اطلاعاتی کشورهای غربی “ادعا می کند که ایران برای دور زدن نقض قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل، از طریق سوریه اقدام به قاچاق اسلحه به روسیه نموده است، برخی از این محموله ها سلاح های تهاجمی سنگین هستند”.
بر اساس گزارش این نشریه، در ماه ژوئن هواپیماهایی از ایران ظاهرا دو بار در پایگاه هوایی سوریه در فرودگاه بینالمللی باسل الاسد (حمامیه) به زمین می نشیند، این هواپیماها در آنجا اقدام به تحویل محموله های نظامی به مقصد ترانزیت به روسیه می نمایند. این روزنامه به نوع سلاح ها اشاره نکرده است.
به نقل از این روزنامه، این محموله سلاح، سپس توسط کامیون به بندر طرطوس سوریه در دریای مدیترانه فرستاده شدند. محموله فوق سرانجام با کشتی حمل و نقل روسیه “اسپارتا-3” به نووروسییسک در روسیه ارسال می گردند.
این روزنامه، به عنوان شاهد، یک تصویر ماهواره ای از فرودگاه دمشق با آرم هواپیمای بوئینگ متعلق به ایران را چاپ نموده است. منبع دقیق این تصویر مشخص نشده است. روسیه و ایران هنوز واکنش رسمی در خصوص این گزارش ها نشان نداده اند.
حکومت در دفاع از مردم میرزاولنگ بسیار کُند عمل کرد/
حکومت روز به روز ضعیفتر می شود/ در مورد سرنوشت حکومت، سه نظریه مطرح است
حاجی محمد محقق، معاون دوم ریاست اجرائیه و یکی از بنیانگذاران شورای ائتلاف نجات افغانستان است. استادعطا محمد نور، محمدمحقق و جنرال دوستم در حال حاضر، ائتلاف نجات افغانستان را ایجاد کرده اند.
به این منظور، این بار خبرنگار خبرگزاری جمهور، گفتگویی با استاد محمدمحقق معاون دوم ریاست اجرایی انجام داده است.
جناب استاد! تشکر که برای ما فرصت دادید، قبل از آنکه به برنامه های شورای ائتلاف بپردازم، نخست در مورد فاجعه سرپل بپرسم که در واقع، این همه غیرنظامیان تیرباران شدند، با وجودی که تلاش کردید ولی مثمر واقع نشد، چرا؟
خب، ما در مورد سرپل اقدامات خود را کردیم، در سرپل دو روز جنگ شد، شب دوازدهم اسد بود که فردای آن جنگ آغاز شد، گروه های طالب و داعش از ساعت دوازده شب حمله کردند، برخی نقاط مهم و بلندی های دره میرزاولنگ را گرفتند. جنگ از ساعت هفت صبح شروع شد و تا شام دوام کرد. ما نگران بودیم و پشت سرهم پی گیری میکردیم، شب موضوع را با وزارت دفاع مطرح کردم که صبح آن شب اقدامات شود، مردم منطقه منتظر بودند که اقدامات هوایی شود، آنروز(روز سیزدهم اسد) هم کاری صورت نگرفت، آنروز هم تا ساعت یک شب منتظر و بیدار بودم. مردم قریه، در سنگرهای شان بودند، نهایتش تا این که اطلاع رسید سنگر اول توسط گروه ها شکست داده شد، بعد فهمیدم که سنگرهای دیگر هم شکست میخورد، به همه گفتم که مردم از منطقه بیرون کشیده شوند؛ چون این گروه ها پست هستند و به مردم رحم نمی کنند. البته برخی از طالبان رویه شان با مردم محل خوب بود، اما این گروه ها مختلف بودند، طالب و داعش. مردم زیاد وقت نداشتند فقط سه ساعت فرصت داشتند، این جا قسمت زیادی از مردم برآمدند و قسمت آخری هنگام برآمدن، راه شان توسط گروه ها قطع شد که داعشی ها و طالبان راه مردم را گرفتند، وقتی خبر دادند که راه قطع شد، فهمیدم که فاجعه صورت میگیرد و این فاجعه آمار شهدا را بالاتر از ۵۰نفر برد.
فاجعه میرزا اولنگ سرپل، فاجعه بزرگی بود، مردم عادی قتل عام شدند و تعداد زیادی از زنان و مردن گروگان گرفته شدند اما حکومت در برابر این فاجعه، به نحوی سکوت اختیار کرده است، علت آن چی بوده می تواند؟
قدر مسلم آن این است که در دفاع از مردم میرزاولنگ، حکومت و نهادهای امنیتی فوق العاده کُند عمل کردند، در این قسمت بسیار کند و آهسته حرکت کردند، ولی بعد از آن حادثه، به تدریج فعال شدند که حالا رییس جمهور گفته انتقام میگیرد، یا که قوت ها آمده شدند تا انتقام بگیرند؛ ببینیم چی می شود که حالا حرف است که صرف به خاطر خاموش کردند احساسات افکار عمومی گفته یا که واقعا انتقام میگیرد.
پس در این جا، نقش و مسئولیت حکومت در قبال تامین امنیت و مصونیت شهروندان چگونه اجرا شده است؟
به هرحال، وظیفه حکومت دفاع از سرزمین، جان و مال مردم است، اینکه اقدام می کند یا نمی کند، بستگی به اراده و توان شان دارد، باز آن وقت افکار عمومی مردم در مورد حکومت قضاوت خود را خواهد کرد.
آیا واقعا گروه های تروریستی در پی نسل کشی عده ای از اقوام برخاسته اند؟
طبعا، این ها برد خود را در این می بینند که دشمنی بین اقوام ایجاد کنند تا در افغانستان به نحوی تسلط پیدا کنند. استراتیژی این گروه ها همین است که جنگ های قومی و مذهبی گوناگون را دامن بزنند و اختلافات را بیشتر کنند تا این که هیچ کسی با کسی نباشد، تا این که به سادگی هر بخشی از کشور را تحت تسلط خود در آورند. گروه های تروریستی افراطی هستند، این ها همه مسلمان هایی که تحت تسلط خودشان نباشند، تکفیر میکنند چی شیعه باشد یا سنی. خصوصا ضربه تیز تبلیغات شان علیه شیعه ها است که هزاره ها را هم شامل می شود. این ها استراتیژی شان، نفاق افگنی است و هم از لحاظ مفکوره ای، تکفیری هستند.
تشکر استاد، از شورای ائتلاف نجات افغانستان بگویید که برنامه های بعدی شما چی است؟
خب ائتلاف نجات افغانستان یک پروسه سیاسی است، ما در درازمدت پیش می بریم، ببنیم که موجودیت آن را در شمال و یا کابل اعلام کنیم، بازهم وضعیت جهت های دیگر را ملاحظه کنیم، مذاکرات داشته باشیم تا به مرحله ای برسیم که این ائتلاف را رسما اعلام نماییم. کار جریان دارد. در این راستا نبود آقای دوستم در پروسه سیاسی یک خلاء ایجاد می کند، خصوصا در بعد نظامی و امنیتی شمال افغانستان تاثیرات منفی دارد، برای این که عمدتا ولایت های شمالی بخصوص در سه ولایت سرپل، فاریاب و جوزجان، نقش جنرال دوستم خیلی تعیین کننده است. هرچند در سمنگان، ولایت بلخ، تخار، غور و کندز هم اثرگذار است اما در این سه ولایت به گونه ای است که اگر جنرال دوستم حضور نیابد، ممکن است به تدریج وضعیت این سه ولایت به نفع دشمن تغییر کند، چون ممکن است دلسردی ها ایجاد شود، به همین خاطر تلاش کردیم که جنرال دوستم بیاید ولو کار نظامی نکند، نفس حضور سیاسی آقای دوستم قناعت افکار این ولایات را بگیرد که با حکومت همکار باشند تا حدی قضایا مهار شود. چون ما تجربه داریم، در سه سال پایانی زمان مقاومت، در بلخاب بودم، در سرپل، بلخ و سمنگان، در این سه ولایت فعالیت داشتیم، بعد از یک ونیم سال مریض شدم و به پنجشیر آمدم. آمر صاحب شهید مسعود و شهید ربانی را دیدم، گفتم که اگر دوستم به بلخاب نرود، اوضاع ما بهبود نمی یابد برای اینکه همه قومای ازبک پرسش داشتند که جنرال دوستم می آید یانه؟ بعد جنرال دوستم به بلخاب رفت، وقتی صدای دوستم از بلخاب بلند شد، آن وقت افراد و مجاهدینی که همراه طالبان بودند ارتباطات خود را از طالبان قطع کردند؛ در همین موقع دو هزار نفر اسپ سوار شکل گرفت و وضعیت به نفع مردم تغییر کرد. حالا هم نگهداشتن جنرال دوستم در بیرون از کشور فکر میکنم به بهبود اوضاع افغانستان به خصوص شمال کشور کمک نمی کند، شاید دوستان خارجی روی برنامه ای حساس شده اند یا حکومت در این قضیه با دست خود اوضاع کشور را خراب می کند. چون افکار تغییر کرد و به سوی دیگری رفت…
شما از روزهای آغازین تشکیل ائتلاف، واضح گفتید که به دنبال بهبود نظام هستید، نه سقوط نظام. اما حکومت در برابر شما، اعلام کرد که جریان سیاسی ائتلاف، منطق سیاسی ندارد، پاسخ شما چیست؟
در ولایت بلخ مراسمی که استاد عطامحمدنور ترتیب داده بود… من هم حضور یافتم؛ ولی حرفی که حکومت گفته که این ائتلاف منطق سیاسی ندارد… باید گفت که حکومت، حکومت وحدت ملی است. حکومت وحدت ملی به این معنی است که از دو جناح تشکیل شده است، وقتی که در داخل نظام دو جناح است، اگر حق یک طرف تلف می شود، طرف دیگر حق دارد صدای خود را بلند کند، ما بر اساس مشارکت مشروع در این حکومت میخواهیم حق خود را ادعا کنیم، ما اپوزیسیون نیستیم که از بیرون آمده باشیم که برای ما حق بدهد؛ ما این حق را داریم، در تشکیل حکومت وحدت ملی سهیم هستیم، حداقل نصف رای از ما است، ما مشارکت داریم. خب این را اگر کسی می گوید که این ها منطق ندارند، در حقیقت این ها یک ادعا است، یک زورگویی است. ما بر اساس مشارکت مشروع در این حکومت حق داریم که حق خود را بخواهیم، اگر ظلم و ستم می شود ما سکوت کنیم چون که در حکومت هستیم؟ این حکومت مشارکتی است، اگر حق یک طرف گرفته نشود، طبعا صدای خود را بلند می کند.
با وجود گسترش روز افزون چالش های سیاسی و امنیتی، دو سال باقی مانده حکومت وحدت ملی را چگونه پیشبینی می کنید؟
خب، حکومت کم کم به انتخابات نزدیک می شود، ترجیح ما این است که حکومت از تک روی و انحصارطلبی کنار برود، ما حکومت را تا پایان آن همراهی نموده و حمایت می کنیم که پروژه ها تطبیق شود، وضعیت زندگی مردم بهبود یابد و امنیت هم تامین شود ولی حکومت به گونه ای حرکت می کند که روز به روز ضعیف می شود، فاصله بین مردم و جهت های سیاسی با حکومت بیشتر می شود، حتی داخل حکومت فاصله ایجاد می شود. اگر جنرال دوستم که بیشتر از یک میلیون رای در حکومت دارد بیرون شود، احمدضیا مسعود بیرون برود، بخش عمده تیم اصلاحات از حکومت ناراض شود، آیا در این حکومت چیز دیگری باقی می ماند؟ معلوم است همه چیز بستگی به نحوه رفتار حکومت دارد. اگر طوری حرکت کند که هیچ منطقی برای ادامه آن نماند، باز نظریاتی به میان می آید، برخی جهت ها می گویند حکومت به حدی ضعیف شده است و پایگاه مردمی را از دست داده که نیازمند است اداره موقت به میان آید و در این دو سال باقی مانده، حکومت موقت زمینه انتخابات را فراهم کند؛ از سویی هم لویه جرگه عنعنوی برگزار شود و در مورد ادامه حکومت تصمیم بگیرد که چی کار کند. پس سه نظریه است: نظریه اول دوام حکومت تا زمان باقی مانده آن؛ نظریه دوم، طرح ایجاد حکومت موقت و نظریه سوم هم برگزاری لویه جرگه عنعنوی است.
یعنی نظر شما این است که حکومت دو سال باقی مانده اش را طی کند؟
بستگی به کامیابی ها و ناکامی های حکومت دارد، اگر بتواند قوی شود، قناعت مردم فراهم گردد درست؛ اگر نتواند، باز هم دو گزینه دیگر، طرح ایجاد حکومت موقت و برگزاری لویه جرگه عنعنوی هم مطرح است.
آيا خون افغانها با ارزشتر از چند ورق سياسی است؟
جامعه جهانی باید عزم و اراده جدی را برای ریشه کنی و نابودی این جریانات به کار بندد
نصیر تریکی آگاه در امور سیاسی در گفتگوی با آٰژانس خبری اسپوتنیک در رابطه به حادثه میرزاولنگ ولایت سرپل گفت که فقدان حكومتدارى سالم در سطح محل، بى غورى مقامات عالى رتبه نظامى امنيتى كشور و تغير استراتيژى دشمن باعث شد تا فاجعه ميرزا اولنگ رخ بدهد.
او در ادامه گفت: «دشمن تلاش دارد تا با پخش ارعاب توان تحرك را از مردم و دولت بگيرد و از طرف ديگر بى اعتمادى وسيع ايجاد نمايد»
همچنین علی اکبر ولایتی رییس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام ایران در صفحه انستاگرام خود ضمن محكوم نمودن جنايت هولناك طالبان در شهرميرزا اولنگ، نوشته است که فاجعهای که بار دیگر با دستان پلید و جنایتکار طالبان و داعش که حتی کودکان خردسال را سلاخی میکنند، کشتار به راه میاندازند، به صورت گروهی مردم مظلوم و مسلمان را تیرباران میکنند و آوارگی و اسارت پدید میآورند و البته در سکوت وصفناشدنی جهانی و از سوی مراجع بینالمللی و به اصطلاح حقوق بشری و برخی کشورهای غربی مدعی دروغین مبارزه با تروریسم مواجه میشود که ظاهرا از سوی افرادی که سیاست یک بام و دو هوا را در مبارزه با تروریسم و جریانات افراطی و تکفیری در پیش گرفتهاند دور از انتظار هم نیست.
ولایتی ادامه داده کی نویسد که این جنایت هولناک و فاجعه آمیز که در سالهای اخیر در افغانستان به این شکل نمونهای نداشته محکوم است و انتظار میرود تا دست اندرکاران ملی و محلی در آن کشور برای سامان بخشیدن به اوضاع فاجعه آمیز انسانی و خطر جدی که مردم مظلوم را تهدید میکند و همچنین آزادسازی منطقه از دست تروریست های داعش و طالبان اقدامات سریع تری را به انجام رسانند.
او تاکید کرد: جامعه جهانی باید عزم و اراده جدی را برای ریشه کنی و نابودی این جریانات به کار بندد که این رویدادها و اقدامات وحشیانه محدود به این منطقه و مردم مظلوم آن نخواهد بود بلکه صلح، ثبات و آرامش جهانی را به مخاطره انداخته و خواهد انداخت.
بشیر احمد ته ینج سخنگوی جنبش ملی در صفحه فیسبوک اش نوشته است: دهها انسان در ميرزا اولنگ سرپل تيرباران شدند كه به تازه گی نظير آن در هرات، بدخشان، غور، و قندهار نيز به وقوع پيوست.
اما كجاست نهاد های چون حقوق بشر، رسانه های چون نيويارك تايمز، واشنگتن پــُست و ديگران و يكعده ديپلمات های كه بهر موضوع داخلی واكنش داشتند؟
ته ینج افزود: آيا وجدانها بيدار است و يا خون افغانها با ارزشتر از چند ورق سياسی است.
آيا لازم نيست در برابر جنايات بشری عكس العمل داشته باشيد؟
استاد عبدالحی خراسانی در واکنش به حادثه چند روز که در میرزاولنگ واتین سرپل رخ داد می گوید: آيا سقوط ميرزا اولنگ در اثر يك توطيه اتفاق افتاده است؟
بهتر است حكومت وحدت ملى با شدت و قاطعيت در چنين مواردى رسيدگى نمايد و مطمئن باشد كه مردم در جهت تأمين امنيت نيروهاى نظامى و امنيتى را حمايت خواهند نمود.
طبق گزارش مقامهای محلی در سرپل جنگجویان داعش و طالبان بعد از جنگ ۴۸ ساعته با پولیس محلی، حدود ۵۰ مرد، زن و کودک را در قریه شیعه نشین میرزا اولنگ به قتل رساندند.
همچنین گروه طالبان ۲۳۵ تن را که در قریه میرزااولنگ در ولایت شمالی سرپل اسیر گرفته بودند آزاد کرده است. این باشندگان ملکی قریه زمانی اسیرشدند که به گفته مقامها، طالبان و داعش بر قریه حمله کرده و بیش از ۵۰ تن را قتل کردند.
حمله افراد حکمتیار به نمازگزاران در تخار
ماندگار: بعد از وارد شدن حکمتیار از پاکستان به افغانستان و پیوستنش به ورند صلح، اعضای این حزب به صورت مسلحانه دست به اقداماتی زده اند و تا بحال چندین حمله مسلحانه را بر مخالفانشان انجام داده اند. ولایت تخار از جمله مناطقی است که در چند ماه گذشته چندین حمله توسط هواداران حکمتیار بر مخالفانشان صورت گرفته است و تلفاتی را در پی داشته است.
پش تر هم در شرق کابل، در جنگ میان دوفرمانده پیشین آقای حکمتیار، قوماندان قلم از فرماندهان مشهور آقای حکمتیار کشته شد و همچنان برادر زرداد فریادی، فرمانده پیشین و نزدیک به آقای حکمتیار که در بریتانیا زندانی بود و اکنون آزاد شده است، در این انتقام گیری کشته شده است.
چهار شنبه شب گذشته، یک عالم دین، پس از اعتراض در برابر یک فرمانده حزب اسلامی، توسط این حزب ترور شده است.
بر بنیاد گزارشها، مولوی نذرالله، به اتهام شرکت در راهپیماییهای دادخواهانه در برابر یک فرمانده محلی در تخار ترور شده است این فرمانده محلی بشیر قانت نام دارد. مولوی نذرالله از علمای معروف تخار، ساعت ۸ شب پس از ادای نماز خفتن در روستای زرگرانِ ولسوالی چاهآب، در حالی که به سوی خانهاش میرفت، به قتل رسید.
افضل شامل، عضو مجلس سنا به رسانهها گفته است که این رویداد پس از آن رخ داد که مولوی نذرالله در یک راهپیمایی دادخواهانه در برابر بشیر قانت، یک فرمانده مسلح غیرمسوولِ وابسته به حزب اسلامی شرکت کرده بود.
آقای شامل میگوید، حسین جندی، از افراد وفادار به بشیر قانت، فرمانده مسلح غیرمسوول وابسته به حزب اسلامی گلبدین حکمتیار سه روز پیش در حضور باشندهگان محل به مولوی نذرالله هشدار داده بود که او را به خاطر «مانور علیه آنان و شرکت در راهپیمایی» میکشند.
به گفتۀ باشندهگان ولسوالی چاهآب، مولوی نذرالله در سخنرانی روز گذشتهاش(چهارشنبه)، جهاد در برابر بشیر قانت و افراد مسلح غیرمسوول او را ضروری خوانده بود.
خلیل اسیر، سخنگوی فرماندهی پولیس تخار تأیید میکند که مولوی نذرالله رهبری معترضان روز چهارشنبه شنبه در ولسوالی چاهآب را به دوش داشت. دهها تن از باشندهگان ولسوالی چاهآب تخار به جادههایِ این ولسوالی آمدند و علیه بشیر قانت شعار سر دادند.
خواستیم دیدگاه بشیر قانت را نیز در مورد ترور مولوی نذرالله و ادعاهای افضل شامل داشته باشیم؛ اما با تماسهای پیهم موفق نشدیم.
اما در آخرین مورد، سخنگوی والی تخار در شمال افغانستان تایید کرده است که افراد مسلح یکی از فرماندهان وابسته به حزب اسلامی حکمتیار با حمله به مسجدی، دستکم ۳ نمازگزار را کشته و ۱۱ نفر را زخمی کردهاند. سخنگوی حزب اسلامی گفته که مسئولیت ‘مسائل شخصی’ این فرمانده بر عهده حزب نیست.
بر بنیاد گزارش بی بی سی، سنتالله تیمور، سخنوی ولایت تخار گفت نمازگزاران روز جمعه (۲۰ اسد/مرداد) در مسجد مرکز ولسوالی (شهرستان) “چاه آب” در حال ادای نماز جمعه بودند که افراد وابسته بشیر قانت با کلاشنیکف و آرپیجی به سوی مسجد شلیک کردند.
آقای تیمور افزود که هدف افراد مسلح وابسته به فرمانده بشیر قانت این بوده که مردم به امامت مولوی محفوظ اکبری در این مسجد نماز نخوانند، چرا که این مولوی گاه گاهی از این فرمانده انتقاد میکرده است.
مولوی اکبری به بیبیسی گفت که هدف افراد مسلح خود او بوده و دو روز پیش آقای قانت تهدید کرده بود که دیگر در این مسجد امامت نکند.
آقای اکبری افزود که او این موضوع را با مسئولان محلی در میان گذاشت و امروز زمانی که ۱۵ نفر از افراد فرمانده بشیر قانت به مسجد حمله کردند، فرمانده پلیس، مدیر اداره امنیت و ۳۰ نفر از ماموران امنیتی در آن جا حضور داشتند.
این روحانی محلی همچنین گفت وقتی که افراد مسلح بشیر قانت مسجد را به گلوله کلاشنیکف و آرپیجی بستند، مسئولان و ماموران امنیتی از محل فرار کردند.
واکنش حزب اسلامی
حامد عزیزی، سخنگوی حزب اسلامی حکمتیار، در صحبتی با بیبیسی تایید کرد که بشیر قانت “از فرماندهان پرنفوذ” این حزب در تخار است.
او افزود که اگر گروههای دیگر “سعی در بدنام کردن” آقای قانت داشته باشند، حزب اسلامی “از او قویا حمایت میکند”، اما مسائل شخصی این فرمانده خود را بر عهده نمیگیرد.
آقای عزیزی گفت که در این مورد مشخص، که روز جمعه در مسجد چاه آب اتفاق افتاده، اگرچه خبرهایی شنیده، اما در حال حاضر نمیتواند اظهار نظر کند.
‘نیروهای حزب اسلامی تاهنوز خلع سلاح نشده’
سخنگوی والی تخار میگوید که مهار نیرو تحت فرمان این فرمانده حزب اسلامی، که چند ماه پیش به روند صلح پیوسته و هنوز خلع سلاح نشده، از توان حکومت محلی تخار بیرون است.
به گفته او، پیش از این هم افراد وابسته به بشیر قانت در چند مورد درگیری و رویدادهای امنیتی دخیل بودهاند که در نتیجه آن “دهها” نفر کشته شدهاند.
آقای تیمور افزود که در مورد هیئتی از جانب ریاست جمهوری به تخار آمد و از فرمانده قانت تعهد گرفت که دیگر امنیت منطقه را مختل نکند، اما با قوع رویداد روز جمعه دیده میشود که او به تعهد خود پابند نیست.
خطر نفرات مسلح حکمتیار
اما برخی از کارشناسان در گفتوگو با روزنامه ماندگار گفته اند که اگر جلو نفرات مسلح حکمتیار گرفته نشود، ممکن است فاجعههای و حشتناک دیگری هم در این کشور رخ بدهد. این منتقدان انتقاد میکنند که حکومت وحدت ملی، تا بحال از فرمانده بشیر قانت حمایت کرده و در چندین مورد قتل و کشتاری که او سامان داده است، هیچ بازخواستی از او صورت نگرفته است.
هدف حمله تروریستی 31 می در کابل سفارت آلمان بود
وزارت امور خارجه آلمان اعلام کرده است، که هدف حمله تروریستی 31 می در کابل سفارت آلمان بوده است.
به گزارش اسپوتنیک به نقل از dpa، در این اعلامیه آمده است:- “بر اساس اطلاعات بدست آمده، هدف حمله تروریستی 31 می در کابل سفارت آلمان بوده است”.
در این اعلامیه آمده است، که عاملان این حمله تا هنوز بازداشت نشده و تا هنوز هم به شکل رسمی هیچ گروهی مسئولیت این انفجار را به دوش نگرفته است. اما یک اعلامیه از طرف گروه تروریستی «دولت اسلامی» در انترنت به نشر رسیده که گویا این گروه مسئولیت این انفجار را به دوش گرفته اند، اما تا هنوز این گروه این اعلامیه را تایید نکرده است.
انفجاری که در صبح 31 می در نزدیکی کاخ ریاست جمهوری افغانستان و ساختمان های سفارتخانه های خارجی در کابل رخ داد، به گفته مقامات امنیتی افغانستان بیش از 150 نفر کشته شدند که دو نفر از آنها نگهبانان سفارت آلمان بودند. مسئولیت این حمله را گروه تروریستی داعش به دوش گرفت.
پس از این حمله دادستان کل آلمان تحقیقات در باره این حمله تروریستی را آغاز کرد.
این حمله تروریستی به احتمال زیاد برنامه ریزی شده بود که در برابر سفارت آلمان انجام شود. راننده موتر فاضلاب اسناد جعلی برای ورود به سفارت را با خود داشت و در زمان که ماموران امنیتی بالای او شک می کند او موتر فاضلاب را در همان جا انفجار می دهد. در این موتر فاضلاب بیش از هزار کیلو گرام مواد انفجاری جاگذاری شده بود که یکی از انفجار های بزرگ در سالهای اخیر در افغانستان شمرده می شود.
حکمتیار زبانشناس از آب در آمد
حکمتیار از رسانه ها به خاطر استفاده زبان فارسی ایرانی انتقاد کرد.
به گزارش اسپوتنیک، گلبدین حکمتیار گفته است: رسانه ها ترمينالوژى ملى ما را رعايت نكرده و ترمينالوژى رسمى ايران را استفاده مى كنند. پوهنتون را دانشگاه، محصل را دانشجو، متعلم را دانش آموز و ولسى جرگه را مجلس نمايندگان مى گويند.
این گفته های گلبدین حکمتیار را کاربران پارسی دری زبان به استهزا گرفته و در باره آن تفسیرهای گوناگونی نموده اند.
یکی از کاربران این گفته های گلبدین را دخالت آشکار او به زبان پارسی دری می داند، چرا که او خود گویشور زبان پشتو می باشد.
و به او گوشزد می کند که بهتر است در باره زبان پشتو صحبت کند و نوآوری های خود را در زبان خود به کار ببرد.
دیگری نوشته است: به سبق امروزی تان در صنف زبان و ادبیات خوش آمدید. استاد حکمتیار فرمودند:
رسانه ها ترمينالوژى ملى ما را رعايت نكرده و ترمينالوژى رسمى ايران را استفاده مى كنند. پوهنتون را دانشگاه، محصل را دانشجو، متعلم را دانش آموز و ولسى جرگه را مجلس نمايندگان مى گويند.
همین طور هر گویشور زبان پارسی دری این گفته های او را در رسانه های همگانی به استهزا گرفته است.
تقلای امریکا برای فرار از شکست
آوا : جان مکین؛ رئیس کمیته خدمات نظامی مجلس سنای امریکا “استراتژی برای موفقیت” در افغانستان را پیشنهاد کردهاست.
به گفته او امریکا در افغانستان، بدون هدف است.
آقای مکین گفته است که تصویب یک استراتژی جدید برای تأمین منافع و امنیت ملی امریکا در افغانستان بسیار مهم است.
او افزوده:”ما باید حقایق را بپذیریم. ما در حال شکست در افغانستان هستیم و اگر ما قصد داریم که وضعیت را تغییر دهیم وقت بسیار مهم است.”
در استراتژی پیشنهادی او، افزایش نیروهای ضد تروریزم در افغانستان و دادن آزادی بیشتر به آنها جهت هدف قرار دادن طالبان، داعش و دیگر گروههای افراطی شامل است.
او خواستار فشار بیشتر بر پاکستان شده تا از فراهم ساختن پناهگاه برای طالبان و شبکه حقانی دست بردارد.
او همچنین تأکید کرده که امریکا باید از مقامهای کابل بخواهد که “پیشرفت قابل سنجش” را در جهت ریشه کن ساختن فساد اداری، تقویت حاکمیت قانون و بهبود بخشیدن شفافیت امور مالی حکومت نشان دهند.
ناظران مسایل امنیتی هم می گویند که امریکا در افغانستان، جنگی بی هدف را دنبال می کند؛ جنگی که قرار بود امریکا را به قدرت بلامنازع مسلط بر ذخایر عظیم زیرزمینی و موقعیت استثنایی افغانستان برای سلطه بر قاره کهن تبدیل کند و به این ترتیب، به ادعای سروری و میراث داری مدیریت جهان مدعیان به ویژه روسیه و قدرت های نوظهور همسو با بلوک شرق برای همیشه پایان دهد؛ اما اکنون نه تنها این آماج، محقق نشده که امریکا نیز همانند شوروی روز به روز در باتلاق افغانستان، بیشتر فرو می رود و در حالی که بار هزینه های میلیاردی طولانی ترین جنگ تاریخ ایالات متحده روی دوش مالیات دهندگان امریکایی، سنگینی می کند، هیچ افقی از پیروزی و رهایی و تحقق ایده آل های سلطه گرانه امریکا در افغانستان و آسیا پیدا نیست.
انتظار می رفت دونالد ترامپ، راه تازه ای در برابر امریکا قرار دهد تا در مواجهه با جنگ افغانستان، اولویت را به منافع راهبردی و بلندمدت ایالات متحده بدهد؛ اما ترامپ هم در این غبار غلیظ و متراکم، راهش را گم کرده است.
در این میان، جان مکین؛ سناتور ارشد جمهوری خواه که در طول این سال ها، همواره در باره جنگ افغانستان، دغدغه داشته است، بیش از هر کس دیگری، آشفته و نگران آینده جنگی است که اکنون عملا در مسیر شکست قرار دارد.
مکین که به تازگی مشخص شده به سرطان مغز مبتلاست به عنوان آخرین تقلاهایش برای نجات امریکا از شکست در جنگ افغانستان، استراتژي تازه ای پیشنهاد کرده است: “استراتژی برای موفقیت”.
با این حال، برخلاف نامی که بر آن نهاده، چیزی در این استراتژی تازه نیست. او هم مانند گذشته بر افزایش نیروهای نظامی امریکا و گسترش دامنه صلاحیت های نظامیان امریکایی برای مواجهه با تروریزم تأکید می کند، ضمن آنکه معتقد است که از پیش شرط های مهم موفقیت امریکا، فشار بیشتر بر پاکستان برای دست برداشتن از حمایت از تروریزم و نیز وضع شرایط سختگیرانه بر دولت کابل به منظور ایجاد شفافیت، مسؤولیت پذیری و پاسخگویی در عرصه مبارزه با فساد و حاکمیت قانون می باشد.
همه این موارد، در گذشته هم به نحوی مورد توجه و تأکید مقام های امریکایی در افغانستان بوده است. در شماری از موارد، از جمله افزایش نیروهای نظامی، امریکا عملا در گذشته اقدام کرده؛ اما نتیجه ای کسب نکرده است.
فشار بر پاکستان نیز اگرچه در سال های اخیر به مطالبه مؤکد جمهوری خواهان از کاخ سفید، بدل شده؛ اما با توجه به پیچیدگی روابط امریکا و پاکستان، توانایی های نامحدود پاکستان در ناامن کردن افغانستان و نبود یک رویکرد بازدارنده قوی، مؤثر و صادقانه برای مبارزه با تروریزم، بعید به نظر می رسد که دست کم در کوتاه مدت، بتواند عملیاتی شود و نتیجه ای ملموس به دست دهد.
با توجه به این مسایل، امریکا در افغانستان، از نظر تحلیلگران، در شرایطی سخت و پیچیده گرفتار شده و بحران بی راهبردی کاخ سفید برای مدیریت این شرایط نیز وضعیت را بیش از پیش وخیم و غیر قابل پیش بینی و شکننده ساخته است.
باید منتظر ماند و دید که سرانجام ترامپ چگونه با غلبه بر اختلاف های سنگین جاری، استراتژي جدیدش در مورد افغانستان را رونمایی خواهد کرد و آثار عملی آن چه خواهد بود؛ اما آنچه در حال حاضر، جریان دارد این است که ناکامی دولت کابل، تنها محدود به سیاست های فردی رییس جمهور و تیم سیاسی و امنیتی او نیست؛ بلکه این ناکامی ریشه هایی عمیق تر در یک ناکامی بزرگتر دارد و آن ناکامی امریکا در افغانستان پساطالبان در همه ابعاد امنیت، مبارزه با تروریزم، دولت سازی، دموکراسی، حاکمیت قانون، زدودن فساد و… است.
دیدار رئیس سیا آمریکا با عبدالله :
از تغییر سیاست تا مشروعیتی برای منزوی سپیدار
در روزگاری که عبدالله تنها سپیدار نشینی منزوی است که حتی مردم و حزب جمعیت از وی دست شسته اند و استراتژی ترامپ همچنان در ابهام، چرا باید طرف دیدار نخست رئیس سیای امریکا باشد؟
به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان afghanpaper، استراتژی جدید امریکا برای افغانستان ماه هاست که بدون نتیجه در رفت و آمد مقام های ارشد این کشور ابهام برانگیز است، اما افشای سفر رییس سیا از سوی عبدالله و دیدار با رییس اجرایی قابل تامل می باشد.
حکومت وحدت ملی برای پایان دادن به بحران ها از سوی امریکا شکل گرفت اما اختلاف های حل نشده طی سه سال گذشته تبدیل به شکاف قومیتی و شکنندگی سیاسی در افغانستان شود و درست در روزگاری که رییس اجرایی عملا سپیدار نشینی منزوی است که حتی مردم و حزب جمعیت از وی دست شسته اند چرا باید طرف دیدار نخست رییس سیای امریکا باشد؟
حمایت همه جانبه امریکا از رهبران قوم پشتون که به عنوان مقام های قابل اعتماد و همسو با سیاست این کشور در راس قدرت افغانستان برگزیده می شدند با چرخش یک باره به سمت داکتر عبدالله ای سوق پیدا کرده که نه تنها با وجود سابقه طولانی در سیاست همواره مصلحت اندیشی بوده که به جای جلب حمایت مردمی و حزبی چشم به جامعه جهانی دوخته است.
هرچند حکومت وحدت ملی در ابتدا به دست چهره ای که خود را متفکر دوم جهان معرفی کرد به سمت سقوط پیش رفت، کشور را در جنگی گسترده رها کرده و تنها معطوف به انزوای مقام های مخالف و رسیدن به اهداف پشتونیزم کردم افغانستان بود اما هیچ گاه و با هر دسیسه و معامله نمی تواند این حقیقت را از میان ببرد که قدرت میان دو دولتمرد به اشتراک گذاشته شده است چه در سند و چه در میان افکار عمومی.
عمق اختلاف های قومیتی و شکاف در میان حکومت به آنجا رسیده است که حتی مقام های امریکا را به تکاپوی راه حلی برای پایان دادن به شکنندگی سیاسی کابل واداشته و حتی قبل از دیدار با رییس جمهور به دیدار رییس اجرایی رفته که عملا حتی قدرت و اجازه تعیین مقام های رده پایین را ندارد.
حکومت نجیب در اختلاف های درونی و صف طولانی مقام های ناراضی از قدرت به مانند دولت غنی است اما با این تفاوت که هیچ گاه به مانند حکومت وحدت از حمایت مردمی برخوردار نبود و امریکا خواهان ترک افغانستان نیست.
شکنندگی سیاسی که نشان دهنده عمق بی کفایتی راس قدرت در مدیریت بحران داخلی نه تنها برای افغانستان فاجعه بار بلکه برای امریکایی که به عبارتی پدرخوانده افغانستان می باشد نیز زیان بار است از این جهت که در سطح جهانی هم مورد تنفر قرار می گیرد و هم پرده از نیت های واشنگن از حمله تا ماندن در افغانستان برداشته خواهد شد.
گروه های تروریستی که اکنون بخش اعظم جز چند ولایت انگشت شمار را در ناامنی و وحشت فرو برده، حاشیه امنی نیز برای رهبران فاسد حکومت فراهم کرده که با جلب توجه جامعه جهانی به عمق تروریسم به کمک های دوام دار برسند و برای امریکا نیز سبب شد تا دلیلی برای پایگاه های دایمی نظامی در خاک افغانستان و به انزوا کشاندن رقبای منطقه ای ایجاد شود.
اینکه رییس سازمان سیا به صورت مخفیانه وارد افغانستان شده، به دیدار شریک ضعیف و منزوی ارگ می رود و افتخار اعلام خبر این دیدار برای داکتر عبدالله می ماند نشان می دهد که واشنگتن پی برده است که با تداوم حمایت از سلطه جویی های غنی و بی تفاوتی به آنچه در فضای سیاسی کشور رخ می دهد برای منافع امریکا زیان های جبران ناپذیری دارد.
مدیریت شکنندگی سیاسی که رهبران وحدت ملی در آن ضعیف بوده و توصیه برای پایان دادن به اختلاف های درونی باید از موارد مورد تاکید رییس سنا در دیدار با عبدالله باشد در کنار وعده هایی برای تداوم حمایت از حکومت و برنامه صلح.
حال، سه سال یکه تازی غنی و سود استفاده از قدرت بی حد و اندازه در قدرت با تغییر در سیاست امریکا در حمایت از ریاست اجرایی شاید پایانی بر انحصارطلبی های ارگ باشد اگر عبدالله از این فرصت به خوبی استفاده کند.
همان عبدالله ی که در پشت کردن حزب جمعیت و موج انتقادهای شدید عطا محمد توانست در سپیدار دوام آورد اما همواره موضع ضعیف را در قبال اشرف غنی حفظ کند شاید در حمایت از سوی امریکا از اعتماد به نفس کافی برای مطالبه حقوق ریاست اجرایی برخوردار شود تا اختلاف های عمیق درون حکومتی کاهش یافته و توان حکومت بیشتر معطوف به رویدادهای خونبار و وحشت آفرین میدان جنگ شود.
مسؤول قتل عام و تجاوز، عطا، دوستم و کرزی
گر چه بردن و گم شدن 400 زن قندوزی، چپاول و قتل عام مردم در حمله ی اول این غداران به یاد کسی نمانده است یا قتل عام در غور همین چند روز پیش متاسفانه ولی بگذارید بی ناموسی و قتل عام میرزاولنگ پند بزرگی از بیرحمی رهبران جهادی و دمکرات باشد برای بقیه مردمی که این فجایع انتظار شان را می کشد!
رهبران در کشور ما را حوادث میزاید.
این است که انها (رهبران حزب ایتلاف، رهبران حزب محور … ) در ظهور حوادث هولناک خود را به یاد اورده و تجدید قدرت می کنند و وظیفه ی شان برای بقا، حفظ جنگ و بحران است ورنه نابود می شوند مثل حباب ها بعد از ارام شدن شطه زدن اب در سوحل.
رهبر های موجود در افغانستان با تداوم جنگ زنده می مانند و با حفظ بحران می توانند ادامه بدهند. این را عطا و دوستم به زبان ساده در رسانه های ملی و بین المللی با (قوطی خالی پیپسی) انگاشتن و عنوان کردن خود اقرار کرده اند.
وقتی خرج میلیون ها دالر پول از درک گدایی و دزدی در راه صلح و جنگ که هدف برای تداوم حیات رهبر های تصادفی با حفظ بحران و ذات جنگ باشد طبعن نتیجه مرگ ، فقر ، تجاوز و ویرانی کاشانه های ما مردم است.
مردمی در تاریخ ادعای ملت بودگی می کند که برای تولد حیات مادی و معنوی شان رهبر های دگر خواه ، هوشمند و اگاه با هدف نجات انسانیت و خاک شان بسیج شده و مبارزه کرده اند.
عطا ، دوستم ، اسپنتا ، کرزی ، داود زی، امرالله ، اتمر و… با بازماندگان سردم داران کهنه ( ضیا ، صلاح الدین ، ادیب …) رهبران جدید زاده ی حوادث هولناک این خطه اند. بخاطر بزرگ شدن بیشتر ، قدرت مند شدن بهتر و تداوم حیات سیاسی و اقتصادی شان برای حفظ بحران ، جنگ کرده صلح را شعار می دهند.
در چنین فضایی با حضور چنین رهبرانی ، مدیرانی چون غنی که مسامحه ، اشتراک نگذاشتن منافع ملی برای حراج و محافظه کاری از برای حفظ چوکی را پیشه نمی کنند حکومت های کمر شکسته و فضای بحرانی را از خود بجای می گذارند.
امنیت و ارامش در زمان حکومت مشترک المنافع کرزی با دول سرمایه دار و رهبرهای داخلی پدید امده از حوادث هولناک ، نتیجه ی مسامحه کاری ، محافظه کاری و خیانت به منافع ملی بود.
ضد جنگ نوشت: مسوول اخرین قتل عام و تجاوز ، عطا ، دوستم و کرزی است !
اگر با بسیج ملی مردمی تان ، رهبر و مفهوم رهبریت را تغیر ندهید این افتضاح ترین ، غیر انسانی ترین و نا عادلانه ترین جنگ تاریخی همچنین ادامه خواهد داشت.
ویدا ساغری
ترامپ می گوید کرهشمالی باید سراپا اضطراب شود
ادامه تنش میان آمریکا و کره شمالی
دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا با دفاع از تهدید قبلی خود علیه پیونگ یانگ گفته شاید به کار بردن اصطلاح “خشم و آتش” به اندازه کافی “محکم و مقتدرانه” نبوده و کرهشمالی “باید سراپا اضطراب شود” اگر به آمریکا و منافعش آسیبی برساند.
آقای ترامپ که روز پنجشنبه (دهم اوت) در حالی که مایک پنس، معاونش او را همراهی میکرد برابر خبرنگاران حاضر شد تاکید کرد اگر کره به رفتار تهدیدآمیز خود ادامه دهد با”چنان پاسخی روبرو خواهد شد که تاکنون تنها با چند کشور آن چنان رفتار شده” است.
تهدیدهای جدید آقای ترامپ علیه کرهشمالی در حالی طرح شد که پیونگ یانگ روز گذشته اعلام کرده بود مشغول تدارک نقشه پرتاب چهار موشک به آبهای سواحل گوآم است؛ گوآم یکی از سرزمینهای تابع ایالاتمتحده است و آمریکا پایگاههای نظامی بسیار مهمی در آن منطقه دارد.
تنش میان واشنگتن و پیونگ یانگ طی چند هفته گذشته بسیار بالا گرفته است؛ این تنشها به ویژه پس از آن بالا گرفت که کرهشمالی در ماه ژوئیه گذشته دو موشک بالستیک را آزمایش کرد و مدعی شد اکنون قادر است همه اهداف در خاک آمریکا را نشانه رود.
شورای امنیت سازمان ملل شنبه گذشته با صدور دور جدیدی از تحریمهای اقتصادی علیه صادرات ذغالسنگ، سنگ معدن و شیلات کرهشمالی، این کشور را به علت نقض قطعنامه قبلی این شورا مبنی بر توقف برنامه هستهای و موشکیاش، مجازات کرد.
همزمان آقای ترامپ که روز پنجشنبه در تفرجگاه شهر بدمینستر نیوجرسی سخن میگفت، به طور سمبلیک با اشاره به یک شاخه زیتون (نماد صلح) تاکید کرد که آمریکا همیشه آماده مذاکره است.
او همچنین در پاسخ به سوالی درباره سخنان قبلیاش که طی آن کرهشمالی را به پاسخی “آتشین و خشمآلود” تهدید کرده بود گفت” “شاید زمان آن رسیده که بالاخره یک نفر در دفاع از مردم کشورمان برابر (کره شمالی) بایستد… شاید هم آن عبارت ‘خشم و آتش’ به اندازه کافی خشن نبوده”.
کرهشمالی پیشتر در واکنش به اظهارات آقای ترامپ آنها را “بیمعنی” ارزیابی کرده بود.
آقای ترامپ در ادامه با انتقاد از دولتهای قبلی آمریکا گفت آنها در برابر کره شمالی بسیار ضعیف ظاهر شدهاند و این که اجازه دادند این “دیکتاتوری کوچک” با ادامه برنامه هستهای خود به بمب اتمی دست پیدا کند یک ” تراژدی” است.
وی یک بار دیگر با انتقاد از چین مدعی شد “پکن بسیار بیشتر از این” میتواند در بحران کره شمالی مداخله کند.
با وجود این، آقای ترامپ در پاسخ به این سوال که برنامه کاخسفید برای مواجهه با کرهشمالی چیست گفت: “ما درباره چنین مواردی صحبت نمیکنیم. هیچ وقت (علنا) صحبت نمیکنیم… اما به شما بگویم. اگر کره شمالی حتی فکر حمله به کسانی که ما نمایندگیشان را میکنیم و یا کسانی که متحد ما هستند و ما دوستشان داریم را در سر بپروراند باید سراپا غرق اضطراب شود.”
“چرا؟ چون ان وقت با مصائبی که تاکنون حتی تصورش را هم نکرده بودند روبرو خواهند شد.. کرهشمالی بهتر است به خود آید وگرنه با عواقبی روبرو خواهد شد که تاکنون فقط چند کشور با آن مواجه شدهاند.”
پیونگیانگ دیروز (چهارشنبه) تهدید کرد که مشغول تدارک پرتاب موشک به سوی گوآم است؛ جایی که آمریکا بمبافکنهای بسیاری را در پایگاه هوایی-دریایی آن مستقر کرده است.
فرماندار گوآم، ادی بازا کالو، در واکنش به این تهدید گفته در حال حاضر “هیچ تهدیدی” متوجه این سرزمین نیست و زندگی “در جریان است” اما همزمان دولت محلی برای هر واقعهای خود را آماده کرده است.
نیروهای حامی اسد کنترل بخشی از مرز با اردن را گرفتند
ارتش سوریه و متحدانش کنترل حدود ۳۰ کیلومتر از مرز سوریه با اردن را از مخالفان مسلح گرفتهاند. ارتش سوریه این اتفاق را “موفقیتی بزرگ” خوانده است.
حزبالله لبنان هم در این عملیات نظامی حضور داشته و تصاویری از آن را منتشر کرده است.
منطقه سویدا، در جنوب شرقی دمشق و نزدیکی مرز اردن، در اختیار گروههای مخالفی بوده است که مورد حمایت برخی کشورهای غربی و عرب هستند.
نیروهای حامی بشار اسد توانستهاند کنترل ایستهای بازرسی و برجهای دیدبانی مرزی را از شورشیان بگیرند.
در آتشبس اخیر سوریه، که با میانجیگری روسیه و آمریکا برقرار شد، منطقه سویدا به عنوان یکی از مناطق عاری از درگیری تعیین نشده است.
رویترز به نقل از سعید سیاف، از فرماندهان گروههای شورشی مورد حمایت غرب نوشته است که کنترل بخش اعظم شرق سویدا در اختیار نیروهای حامی بشار اسد است.
ارتش سوریه توانسته است که در درگیری اخیر مناطقی را بگیرد که اوایل جنگ داخلی سوریه رهایشان کرده بود.
یک سخنگوی دیگر شورشیان به رویترز گفته است پیروزی ارتش سوریه و متحدانش در این منطقه با عقبنشینی ناگهانی نیروهای گروه جیش العشایر، مورد حمایت اردن، ممکن شده است.
در توافق آمریکا و روسیه برای برقراری مناطق عاری از درگیری، اردن هم مشارکت کرده بود.